۳ پاسخ

مبارک باشه. منم کوثر بودم

ببخشید دکترتون کی بود

چقدر هزینه دادی اونجا منم میخواستم اونجا زایمان کنم پیشمون شدم

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
ساعت۱شب کیسه آبم ‌پاره شد ساک دخترم جمع بود ساک خودم نصفه با زور جمع کردم رفتم بیمارستان اونجا معاینه کردن و تایید شده پاره شدن کیسه اب
چون زایمانم سزارین بود و کادر اتاق زایمان میدونستن‌که دکترم فقط سزارین انجام میده کارای بستری‌ انجام دادن خوابیدم زیر دستگاه NST ساعت۲:۵۰ بستری شدم به دکترم زنگ زدن گفت ۷ اتاق عمل آماده باشه
من هم نامه روانشناس برای ترس از زایمان طبیعی داشتم هم کیسه آبم پاره شد بیمه تامین بازی درنیاورد
از ساعت ۶صبح دردام ریز ریز شروع شد و شکمم کوچیکتر شد چون داشت ازم آب میرفت دکترم اومد بردنم اتاق عمل بیهوش شدم و سزارین انجام شد
بعدشم تا بیهوش اومدم تماس پوست به پوست و آوردنم بخش
از سزارینم خیلی راضیم بازم برگردم عقب سزارین رو‌انتخاب میکنم چون از قبلش نه درد کشیدم نه اذیت شدم نه استرس به دنیا نیومدن نینی رو داشتم
درد سزارین با مسکن و پمپ درد قابل تحمل بود
۱۲ساعت ناشتا و ۲۴ساعت بعد راه رفتم سخت نبود راه رفتن اولش فقط پاهام بی حس بود
شیرم ندادم به دخترم یکم دادم اندازه یه ربع چون چرک خشکن های قوی بهم زدن شیرم نمیاد همه گفت از فردا شیرت کم کم شروع میکنه به اومدن
تنها عیب سزارین که عیب نیس فقط چون درد داره سخته ماساژ شکمی بود که خیلی اذیت شدم
ولی خوشحالم سزارین شدم و بلخره منو دخترم بهم رسیدیم🥹🥹🥹🥹
قسمت همه مامانای باردارن
مامان totfrngi🍓 مامان totfrngi🍓 ۲ ماهگی
تجربه من از سزارین البته بدن تا بدن فرق داره و ممکنه واسه همه یکی نباشه
من دیروز کارای پذیرشم رو انجام دادم و گفتن امروز ساعت ۶ صبح بیا بیمارستان
وقتی رفتم همه چیز واسه حضور من اماده بود از تخت و سرم بگیر تا ...
خب لباس پوشیدم و بهم لاین وصل کردن و یه نیم ساعت بعدش هم بردنم اتاق عمل، اول صبح همه سرحال بودن و واقعا محیط خیلی خوبی بود و هرکدوم وظیفه خودشون رو انجام میدادن منو اماده کردن و حدود ۴۰ دقیقه بعد دکترم اومد با اومدن دکترم، دکتر بیهوشی کار خودشو شروع کرد چون از قبل صحبت کرده بودیم من تصمیم داشتم بی حس شم
امپول بی حسی حتی اندازه لاین سرم هم درد نداشت فورا بعد از زدن امپول پاهام شروع به سنگین شدن کرد و دکترم هم توی بی حسی سوند رو برام وصل کرد که اصلا متوجه نشدم
بعدش هم که از بی حسی من مطمعن شدن کارو شروع کردن که من اصلااا متوجه نشدم و وقتی دکترم گفت مبارکه متوجه شدم بچه رو در اوردن و بعدش صدای گریه بچه ام اومد و بردن تمیزش کردن توی این حین دکتر بیهوشی از مراحل تمیز کردن دخترم و در اودن جفت از رحم و خودم فیلم گرفت که بعد از پایان عملم برام فرستادش
دخترم رو لباس پوشوندن و اوردن چسبوندن به صورتم و خیلی حس قشنگی بود بعدم حدود ده دقیقه طول کشید که بخیه زدن در کل همه تایم زایمانم نیم ساعت بیشتر نبود که بعدم انتقالم دادن به ریکاوری بعدم بخش
مامان 💙آوش💙 مامان 💙آوش💙 ۳ ماهگی
به زایمان
من چون سزارین اختیاری بودم دکترم مجبور شد توی نامه ی عملم بزنه ک تبخال تناسلی دارم تا بیمارستان قبول کنه..
شب قبل از عمل رفتیم بیمارستان و کارای بستری رو انجام دادیم و قرار شد ساعت ۸ صبح بیام بستری شم و ۹ عملم باشه..
صبح با مامانم و همسرم رفتیم بیمارستان و چون اتاق خصوصی گرفته بودم از بقیه ی سزارینی هایی ک با من بودن خبری نداشتم. اما دیدم زمان داره میگذره و کسی نمیاد واسه آنژیکت و سوند زدن و لباسای عملو بهم بدن
رفتم پرسیدم چرا نمیان؟ساعت از ۹ گذشته و من قرار بوده اولین نفر عمل شم که گفتن پروندت در دست بررسیه و قراره ماما بیاد معاینت کنه ببینه تبخال داری یا نه
خلاصه منم کلی استرس کشیدم و چندین باری منو بردن زایشگاه و معاینه کردن و میگفتن هیچی نداری..خلاصه دکترم از اتاق عمل بهشون زنگ میزد ک زودتر بیمارمو بفرستید ولی از اینطرف بخش بستری کلی اذیت کردن
با کلی بحث و دعوا و اینکه بیمارستان دولتی بیمه رو قبول نکرد و ازاد هزینه ی بیمارستانو دادم، رفتم اتاق عمل
پرسنل اتاق عمل خیلی خوب و مهربون بودن و خیلی سریع عملو شروع کردن
اولش بی حسی زدن ک اصلا درد نداشت و سریع بی حس شدم..بعدم عملو شروع کردن ک خودم حس میکردم دارن شکممو پاره میکنن اما هیچ دردی نداشتم..و بعد از ۵ دقیقه پسرم ب دنیا اومد.. تمیزش کردن و اوردن گذاشتن رو صورتم ک من اینقدر گیج بودم از بی حسی اصلا نتونستم واکنشی نشون بدم..بعدم سرکلاژمو باز کردن و نخشو نشونم دادن و تمام
نیم ساعت عملم طول کشید..اما دو ساعت توی ریکاوری بودم ک خیلی اذیت شدم و چون مسکن نمیزدن، بی حسیمم اثرش رفته بود و دردام شروع شدن...اما بعدش توی بخش سربع شیاف زدن ک‌ دردام قابل تحمل شد و روز بعدش هم مرخص شدم🙂
اگر سوالی داشتید بپرسید راهنماییتون میکنم
مامان پایار مامان پایار ۴ ماهگی
تجربه من از زایمان سزارین بیمارستان قائم کرج
من از بیمارستان خیلی خیلی خیلی راضی بودم ماما شیفت شب عااالی
حیف ک اون روز عملم با استرس گذشت
صبح ک رفتیم زایشگاه کارای پذیرش انجام دادیم و بعدش سوند وصل کردن بنظرم سختی سزارین سوند و ان اس تی گرفتن و منو بردن تریاژ و اتاق عمل و امپول بی حسی زدن ک خیلییی اروم زد و درد نداشتم
کل زمان عمل نیم ساعت بود من حین عمل خیلی استرس داشتم چون از قبل سونو داده بودم بند ناف دور گردن بچم بود خیلی ترسیده بودم یکم حین عمل گردن درد داشتم ک برام امپول زدن دردش کم شد
تو ریکاوری خیلی میلرزیدم ولی نمیدونم چرا برا من لذت بخش بود شکمم تو رزکاوری فشار دادن بچمو رو صورتم گذاشتن و اوردنم بخش
کل زمانی ک من زایشگاهو اتاق عمل و..بودم خانوادم از روی مانتور پشت در از تمام مراحلم با خبر بودن .تو بخش یه همراه خیلیی خوب کنارتون باشه من ابجیم بود ک واقعا حرفه ای بود بچم خوب سینمو گرفت تا ۸ ساعت بعد عمل هیچی نخوردم بعدش فقط نسکافه و اب میوه طبیعی و چای خوردم.اصلا اولین راه رفتن سخت نیست پرستارا شیاف گذاشتن راحت بود بلند شدنم فقط اصلااا نذارین مثانتون پر بشه تا ابکی خوردین تن تن برین ادرار کنید چون مثانه پر میشه درد میکنههه
مامان مهوا🐥 مامان مهوا🐥 ۲ ماهگی
ادامه۲:
من همینطور انقباو درد زایمان داشتم ک داخل اتاق عمل شدم (راستی اینم بگم ک چون درد داشتم معاینه ام کرد و ۲ سانت بودم )
با درد زایمان وارد اتاق عمل شدم
خب بگم لباسی ک میدن یه روپوشه ک پشت کمرش بسته میشه اما موقع تزریق بیحسی باز میکنن و وقتی میخابونتت روی تخت اتاق عمل شلوارو کامل بیرون میارن ی پرده جلوت وصل میکنن و در اخر ی رو انداز میندازن روی پات
من با دیدن فضای اتاق عمل چندین دکتر پرستار و... خیلی ترسیدم و لرز ب جونم افتاد
دکتر بیهوشی گفت ب جلو خم‌شو و امپول بی حسی رو تو کمرم فرو کرد راستش خیل میترسیدم از درد امپوله اما دردش کم بود
پام شروع شد ب گرم و سر شدن
اما بلافاصله حالت تئوع خیلییی شدیدی گرفتم ک دکتر قبلش بهم گفته بود اگر اینطور شدم بگه تا امپول بزنه تو سرمم و سریع امپولو زد و حالت تئوعم رفت
با بتادین محلی ک میخاستن برش بدنو شستشو دادن و کامل حسش میکردم تیغ انداخت و من‌خیلییییی کم سوزش رو حس کردم و سریع گفتم ک حس میکنم و دوبار تکرار کردم بلافاصله بعد از حرفم دکتر امپولیو داخل سرم تزریق کرد ک گفت سرت گیج میره اما من بعد از زدن امپول نفهمیدم کجا رفتم‌و انگار ی گرداب باز شد و من از اون گرداب داشتم بالا میرفتم
مامان مامان🌰💙 مامان مامان🌰💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان من🥰
من قراربود ۳۸هفته ۳روز سزارین بشم اما دکترم چون شیفت نبود قرارشد ۳۸هفته۱روز زایمان کنم
روزیکه قرار بود برم بیمارستان از ساعت ۴صبح درد طبیعی شروع شد و همینجوری به اوج خودش می‌رسید داداش تقریبا نزدیک به هم شده بود و ترشحاتم فوق العاده زیاد به رنگ صورتی در اومده بود
دیگه ساعت ۶ رفتم بیمارستان جلو در بیمارستان حس کردم داغ شدم و فهمیدم کیسه آبم پاره شد همینجوری آب داغ ازم میرفت زایشگاه معاینه کردن ۴سانت بودم خیلی درد داشتم شدید
دیگه دکترم اومد چون دیابتی بودم وترشح سبز کم داشتم واینکه کیسه ابمم پاره شد دکترم گفت سری ببرینش اتاق عمل بعدم سزارین اورژانسی شدم نمیتونم بگم درد طبیعی بیشتره یا سزارین ولی برای من طبیعی غیر قابل تحمل بود و سزارین هم سختیش بیشتر موقع بلند شدن از تخت سختم بود وماساژ رحمی دردناک بود و سوند یذره چندش بود😁
در کل سختی هاش به شیرینی اون لحظه که بچه رو میبینی یه دنیا می ارزه
ایشالله همتون زایمان راحتی داشته باشید❤️