۵ پاسخ

میگن تو خواب ببینی کسی مرده عمرش زیاد میشه

عمر پسرت بیشتر شده
یه صدقه هم بزار کنار دلت اروم بشه

وای خیلی حس بدیه 😔
ان شاءالله که خدا همیشه پشت و پناه همه کوچولوها باشه 🤲😥

لب ساحل ی عکس گرفتم ک پشت سرم ی چاله است وقتی عکس میدیم میگفتم شاید پام لیز میخورد بچه میفتاد گریه میکردم جوری ک عکس پاک کردم.ولی خواب مردن خوبه

عزیزم خداحفظش کنه عمر۱۲۰ساله بهش بده من چندمدت پیش خواب دیدم پسرم آب برده خیلی گریه کردم حتی توبیداری تاچندروزحالم بدبوددرکت میکنم😔🌹

سوال های مرتبط

مامان 🦋🐣🦄 مامان 🦋🐣🦄 هفته پانزدهم بارداری
کسایی که دلش رو ندارن نبینن یه خواب عجیب دیدم ⛔️خیلی میترسم .کسایی که تعبیر خواب بلدن یا اگر کسی رو میشناسین بلده تروخدا معرفی کنین حالم خیلی بده لطفا ببینین تاپیک رو : من بعد از اذان صبح خوابم برد . خواب دیدم تو یه خونه که طبقه پنجم یا ششم بود دخترم از الان یکم بزرگ تر بود و یه پسر هم داشتم بودم و دخترم رو دیدم که من هواسم نبود و از بالکن پرت شد پایین برف میومد و شب بود رفتم جلو دیدم جنازشو . دور از جونش ‌. یکم گذشت و باورم نمیشد فقط میگفتم یا حسین نه نکن من میمیرم . رفتم بالا سرش مرده بود خودمو میزدم و گریه میکردم دو سه روز گذشت و مراسم ختم بود و دخترم رو با کفن آورده بودن بغل گرفته بودم و لالایی میخوندم و گریه میکردم (همچنان توی خواب گیر کرده بودم ) اومده بودم تو پذیرایی و همچنان میگفتم من میمیرم از این داغ . چند نفری هم دور خونه نشسته بودن یهو دیدم یه موجود مهیب ترسناک بالا سر دخترم بود یچیز بین زن و مرد خیلی بزرگ هیکل و ترسناک روح دخترم در بدنش ول بود و من میدیدم. همه ی آدم های اطرافم محو شدن دویدم طرف اون موجود التماس کردم نبر نبرش . اومده بود روحش رو ببره . یهو حمله کرد بهم و چسبوند با یه دست منو به دیوار . گفت تو کی هستی که دخالت میکنی . گفتم منو ببر ترو. به خدا از دخترم بگذر من میمیرم بدون اون (ادامه اش و تو بخش پاسخ ها میزارم ) یا تاپیک بعدی بخدا دارم خلاصه میگم
مامان حسنا مامان حسنا ۳ سالگی
دخترم وقتی بدنیا اومد. بخاطر آلرژی که داشت هر روز مریض بودی جوری که چندبار. فکر کردم مرده ازبس حالش بد بود. با گریه رسوندمش بیمارستان. بچه اولم بود تو شهر غریب تنها بی کس. صبح تا شب مطب بیمارستان بودم. دکتر هر روز روزای جمعه میبردنش بیمارستان 😭 دکتر بهم گفت بو هیچ نباید حس کنه. خودمو زندونی کردم تو یه اتاق دوماه. وقتی خواب بود غذا درست میکردم حموم میزدم. تا بو غذا حس نکنه. بدتر بشه. جای نرفتم. ب چقدر حرف شنیدم که خودتت زندونی کردی بشین تا خوب بشه😭😭 خیلی سخته بود تا یکم دود یا بو چیزی بود جای همون لحظه حالش بد میشد. شبا گریه میکردم تا صبح یه روز تو مطب دکتر زدم زیر گریه یه زنه اومد دلداریم داد. گفت نگران نباش میگذره. چقدر باهام حرف زد خیلی درد کشیدم. اونای که بچه هاشون آلرژی دارن میدونن من چی میگم. هرروز بخور سرم آمپول دارو. اسپره. تا یکم راحت بخواب. نفس بکشه یکم بهتر بشه. همیشه میگفت گله میکردم پیش خدا ولی یه بار خیلی کم آوردم گفتم اینقدر گریه کردم من معجزه رو دیدم امام زمانم جوری دخترم شفا داد که. هیچ وقت به اسم آلرژی نبردمش دکتر دیگ اسپره استفاد نکرد انگار اصلا الرژی نداشت خدا دید چقدر گریه کردم چقدر درد کشیدم. 😭😭 گذشت ولی یادم نمیره. لحظه به لحظه اون روزا رو یادمه. الهی بحق همین شب هیچ بچه ای مریض نشه❤😭🙏