۱۵ پاسخ

منم این اشتباهو میکردم راجب خانواده همسرم ناراحتیمونمیتونسم بگم ولی عروس بعدی ک اومد قشنگ پرتوقع بودهمه چیم بارهاب روشون میزد الان اون ازمن جلوتره...
من بجات باشم اصلانمیرم و زنگم نمیزنم گفت میگم برات مهم بودم می اومدی ویازنگ میزدی

شاید البتع خاهرت قایمکی بهش مبلغی میده

حق داری ناراحت باشی معلومع ک داره فرق میذاره حتما بگو

حق داری خیلی من مادرم همیشه ک کشیک شبم پسرمو نگه میداره ولی بعضی اوقات ک حتی ی غر کوچیک میزنه کلی ناراحت میشم و دلم میشکنه

اگه من بودم کلا قطع ارتباط وسلام
همچین مادری دیدن نداره ک از بچگی حسرت یه محبت بزاره تو دل بچش اینجوری بهم بریزه

از یه جایی به بعد دیگه باید بفهمیم تنها کسایی که برامون می‌مونن بچه و همسرمون هست، به نظر من تمرکزت رو بذار روی این دو ، و با بقیه کاری نداشته باش، ته اینکه قطع رابطه کنی، رابطه داشته باش، چون دنیا بی ارزشتر از اینه که آدم سر اینجور مسائل بخواد با خانوادش قطع رابطه کنه،

بشدت ناراحت میشدم ناراحتیتم کاملا بجاست

منم بودم خیلی ناراحت میشدم

اصلاوابدااشتباه نکن اتفاقا ناراحتیتوبایدددد به رو بیاری

ای باباشاید هم حساس شدی

از لحاظ مالی حمایتش نمیکنه الان مادر شوهرم چون دختراش بهش پول طلا میدن جونش در میاد براشون می‌ره تا یکماهم نگه داریشون میکنه ولی دختر من ک پیششه یبارم یه لیوان آب بش نمیده یبارم تو حرفاش گف مگ پول میخاد بیاره برام

تو هم هی جلوش تعریف مادرشوهرتو کن ک متوجه بشه چقد حس بدی داره وقتی فرق بزاری

ربطی ب حسودی کردن نداره خب وقتی آشکار فرق میزاره

اره ناراحت میشدم شدید و حتما به روی مادرم میاوردم و ازش علتش رو میپرسیدم.

اشکم داره میاد ولی جلو همرم نمیتونم گریه کنم الان

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
براتون پیش اومده بچتون رو دعوا کنید؟ بچه من خیلی اذیتم میکنه گاهی دعواش میکنم بعدش عذاب وجدان میگیرم، از یه طرفی تز این رفتارش ناراحتم ک خیلی به باباش وابسته اس اصلا منو دوس نداره انگار ازم متنفره با اینکه باباش هم گاهی دعواش میکنه،باباش خونه بودنی من بیشتر اذیت میشم هی میچسبه بهش باباشم هی سر من غر میزنه،مثلا از خواب بیدار میشه نمیاد سمت من با گریه میره پشت در گریه میکنه باباشو میخواد بهش میگم شب میاد همینجوری بهونه میگیره،باباش بره بیرون چنان گریه میکنه ولی من صدبارم جلو چشمش برم مهم نیست براش،باباش از بیرون میاد میدوعه بغلش ولی من برم بیام اصلا نگاهم نمیکنه میدونم بچه اس ولی واقعا دلم از این کارش میگیره چرا نباید بچم منو دوس داشته باشه😔حتی نوزاد هم بود بغلش باباش آروم میشد بغل من نه😒نصف شبم تو خواب گریه میکنه با انگشت باباشو نشون میده ک بره بغلش،این همه زحمتشو میکشم قربون صدقه اش میرم ولی انگار نه انگار،حتی میگم بیا بازی کنیم دوس نداره😒اگه باباش سرکار نمیرفت این اصلا سمت من نمیومد، بهم حق بدین حق دارم ناراحت باشم،از الان این همه وابسته اس فردا روز ک بزرگ بشه باباش با خودش ببره فوتبال دیگه کلا منو یادش میره😔آخه باباش مربیه هی میگه بزرگ بشه هر روز با خودم میبرمش،از طرفی دوس ندارم مدام پیش باباش باشه چون اصلا دوس ندارم اخلاقش مثل اون بشه