۴ پاسخ

الان زودنیست بگیری گناه داره

خیلی خوب کاری کردی. نه به خودت فشار اومد نه به بچه.
مطمئن باش بهترین کار رو کردی. من تجربه از شیر گرفتن دارم میدونم چه حس و حالی داری.
بعد از یک سالگی شیر دادن فقط جنبه عاطفی داره. جنبه تغذیه ای نداره. همینکه کم کم گرفتی یعنی عالی بوده همه چی.
اگه شیری که تو سینت جمع شده رو دوشیدی با لیوان بهش بده. دیگه یادش ننداز. بچه ها خیلی زبلن

خوشبحالت چ راحت
شبا توخواب گریه نمیکنه

حالا چرا انقد عجله کردی عزیزم جاداشتی حداقل ۲ ماه دیگه مگه دلیلی داشته باشی
بنظر من حالا ک ندادی دیگه نده بچه سردرگم میشع یبار میگی بده یبار میگی خوبه بخور
ولی جانشینش شیر پاستوریزه یا محلی بهش بده‌حتما

سوال های مرتبط

مامان دیاکو مامان دیاکو ۱۷ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟
امشب خیلی ناراحتم اومدم باهاتون درد و دل کنم😭
من وقتی میرم خونه خانواده شوهرم هی بچه رو ب خودم نمیچسبونم ک فک کنن نمیخام با بچم بازی کنن همش میزارم باهاشون وقت بگذرونه امشب داشت باهاشون بازی میکرد منم داشتم باشوهرم حرف میزدم متوجه نشدم ک دیگ بازی نمیکنن نشستن پسرم رفت رو‌مبل از رو مبل افتاد سرش خورد زمین و گردنش برگشت😭😭الهی بمیرم بچم کبود شد شوهرم پرید بچه رو بغل کرد اما من انگار شوکه شدم اصلا نمیتونستم حرف بزنم خانواده شوهرم هی گفتن اره ما هرچی گفتیم بچه میفته تو بلند نشدی هواست نبوده😔بخدا من بعد از زایمانم داغون شدم ب علاوه دردایی ک‌ دارم کم خونی خیلی شدید دارم در حدی ک پسرم شیرمو‌میخوره بی حال میشم انگار جونی برام نمیمونه بااین حال ی لحظه چشم از پسرم برنمیدارم اما همش میگن تو مواظب بچه نیستی چرا نمیتونی بچه نگداری اوردی اخه من دیگ چکار کنم بخدا خستم دیگ نمیدونم باید چکار کنم ک مادر خوبی باشم😭😢
مامان شایان 🧸 مامان شایان 🧸 ۱ سالگی
💥✨️تجربه قطع شیردهی ✨️💥
شایان خیلی وابسته شیر بود،چند شبی بود ک بدون شیر میرفت تو ننو میخوابید، من حس کردم امادگی پیدا کرده پس شروع کردم 💪
1️⃣من یک هفته ب شایان داستان میگفتم پسری ب اسم ماهان بوده ک دیگ بزرگ شده و دیگ به به مامانشو نمیخوره 🥲 امادگی ذهنی ایجاد کردم2️⃣۴ روز اول از خواب ک بیدار شد تا ۴ ساعت شیر ندادم ،هر با بهونه گرفت با خوراکی و میوه و بازی سرگرمش کردم3️⃣۴ روز بعدی اط خواب ک بیدار میشد تا ۸ ساعت شیر نمیدادم و بازم با خوراکی و بازی سرگرمش مبکردم و من چندروزم رفتم خونه مامان و مامانبزرگم ک شلوغ بود 4️⃣روز ۹ شایان فهمیده بود ی خبری هست و براش قطعی شده بود ک میخام از شیر بگیرمش و هیچجوره بیخیال نمیشد ، باهاش حرف میزدم ک به به دیگ نباید بخوری و چون شیر خشک میخورد قبلا ، شیشه اش رو بهش دادم باز کمی اروم بود ، بعد یکمی سر سینه ام رو تلخک زدم ، با اینحال میخورد 😅 این دفعه دوز تلخک رو بیشتر کردم تا خودش گفت مانی اه شده 😉 گفتم اره مامان دیگه اه شده و دیگ شما بزرگ شدی .دختر خواهر شوهرمم ۷ ماه از شایان بزرگ تر اونم از شیر گرفتن اونم ب شایان میگفت دیگ اه شده بیا تو لیوان به به بخوریم 😅
دو شب اول خیلی گریه کرد چون عادت داشتاز ساعت ۴ ب بعد همش سینم دهنش باشه ، ولی خب راه بردم نازش کردم تابش دادم تا خوابید .
خیلی باید حوصله کنید ،چون خیلی بی تابی میکنن ، ولی خب من یکماه طول کشید تا قطع کنم شیردهی رو 🥰
الانم صبح ،ظهر ،شب ۴ شماره شیر خشک میدم .😘
غیر اینم شیر بخواد میریزم تو لیوان با نی بخوره
براش اسباب بازی خریدم و لیوان نی دار ک ذوق کنه و اب بخوره باهاش.
روز اول ابم با نبات شیرین کردم ک میلش ب اب بالا بره
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
امیدوارم به راحتی این مرحله رو پشت سر بزارین .