۱۰ پاسخ

منم افسردگی گرفتم الان یک ماهه از صبح میام خونه بابام شب میرم یعنی تا میرم خونه تو دلم اشوبه میشه دلم نیمخاد خونه بمونم انگار خونه میخاد منا بخوره😭😭تو دلم اشوبه یه فکرا بیخودی میکنم از همه‌چیز‌میترسم🥴🥺لعنت ب افسردگی

عزیزم ناراحت نباش سعی کن خودتو کنترل کتی اهنگ بزاری یکاری کنی بهت خوش بگذره تو خونه ب جیزی فک نکن تا شوهرت بر گرده حالا اونم تو خونس کمکت میکنه اینهمه اشکال نداره اون تورو درک میکنه توام درکش میکنی

موتور ندارین؟

اگه تو مرخصی های قبلیش واقعا برات سنگ تموم میزاشته کمک حالت بوده تو رو بیرون می‌برده تفریحی جایی می‌رفتیم کاریش نداشته باش گناه داره بزار یه هفته هم برای خودش باشه

ن بابا زهرمارش نکن وقتی کمک دستته چرا حالشو میخای خراب کنی

اما خودمو نباختم تازه من خودم به همسرم میگم برو پیش دوستات برو باهاشون مسافرت اینا جوری شوهرم دیگه حس زمان مجردی داره نه که فک کن زندانی زن وبچه شده که در آینده بیوفته دنبال یکی دیگه

عزیزم من خودم وقتی بچه بودم مادر فوت شد هفت سال خونه بابام نرفتم موقع زایمان کسی کنارم نبود فقط برادرم بود اونم مجرد با سه تا بچه همشونم کوچیک شب تا صبح پا بچه کارا خونه غر شوهرم که مهمون میاد خونه بهم ریخته از این ور دخترم که به کوچیک حسادت میکرد میخواست بزندش من چی بگم پس گاهی همه چی تو هم میشد فقط مینشتم به حال بی کسی خودم گریه میکردم

منم چندروز دیگه همسرم میره سفر
همش استرس دارم😐😐

خب چرا این یه هفته مرخصیشو با تو نرفته؟ میدونه افسردگی داری خب چرا تو زو نبرده با دوستاش رفته؟

همون‌چون اینکارارو میکنه برات افسردگی گرفتی

سوال های مرتبط