۸ پاسخ

خوشبحالتون ک جایی دارید بچرو بذارید

بنظرم واقعا نباید اینکارو کرد من یک هفته بخاطر اثاث کشی پسرمو گذاشتم خونه ی مادرشوهرم درحالیکه واقعا مطمنم خیلیییییی دلسوزانه از بچم‌مراقبت میکنه ولی وقتی اومد خونه الهی بمیرم ترسیده شده بود

چاره ای نیست عزیزم ، فکر نکنم کسی وجود داشته باشه که هیچوقت کار براش پیش نیاد و هیچوقت خونه مادربزرگ بچه رو نذاره .
یه روانشناسی میگفت حتی اگه گریه میکنه بازم براش توضیح بدین و باهاش بای بای کنین یواشکی نرین، بعدشم مادربزرگش حواسشو پرت کنه دیگه چه میشه کرد ؟🥲

من شوهر میشه وقتی میخاد بره سر کار بع دخترم از تو یخچال یه چیزی میده دستش و باهاش خداحافظی میکنه
اینجوری بهتر باهاش کنار میاد غیر اینصورت گریه میکنه

یعنی بهش بگم و توجهی به گریه هاش نکنم ؟

دقیقا . خوب بهشم‌میگم قبول نمیکنه و میخواد باهامون بیاد .

عزیزم باید بهش بگی که داری میری بیرون یواشکی رفتن به بچه استرس میده

باید موقع رفتن خودتوتو به بچه نشون بدید مثلا بگین دارین میرین سرکار و بر میگردین بچه با چندبار گفتن متوجه میشه و استرس نیومدن شما رو نمیگیره
من الان موقع رفتن با دخترم خداحافظی میکنم و تا الان خداروشکر گریه نکرده

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی ♥ مامان امیرعلی ♥ ۱ سالگی
باورتون میشه یک بچه یک سال و نیمه منو روانی کرده؟ واقعا روانی شدم.
این بچه از صبح تا شب نق میزنه گریه میکنه یعنی یک دقیقه از دستش آسایش نداره
همش بهونه میگیره از دستش هیچ کاری نمیتونم بکنم حتی نمیتونم غذا بخورم.
مگه من بچه دیگران رو ندیدم والا من بچه دیدم خودش با خودش بازی میکنه مامانشو اذیت نمیکنه
اما بچه من منو روانی کرده توقع داره صبح تا شب بشینم کنارش باهاش بازی کنه
خب اون بچه است از بازی کردن خسته نمیشه اما من چند ساعت مگه میتونم باهاش بازی کنم خب اصلا چه بازی کنم؟! اگه من باهاش بازی کنم بعد کی غذا درست میکنه کی ظرفا رو میشوره کی لباسا رو بشوره، بچه من در روز یک ساعت میخوابه من توی اون یک ساعت به کدوم کار برسم، حتی اگه هیچ کار نکنم کنارش بشینم بازم راضی نمیشه میگه بیکار نشین کنارم حتما باهام بازی کن در غیر این صورت گریه میکنه، تنها در یک حالت این بچه ساکته اونم وقتی که گوشی بدم کلیپ نگاه کنه خب من که صبح تا شب نمیتونم بهش گوشی بدم اونجوری مغزش آسیب میبینه من در روز نهایت یک ساعت بهش گوشی میدم اونم وقتی کار واجب دارم، بنده خدا مامان یا زن داداشم گاهی بهم زنگ میزنن باهام صحبت کنن بچه ام نمیزاره بعد‌ اونا میگن نشد ما یک بار به تو زنگ بزنیم صدا گریه بچه ات نیاد، نمی‌دونم واقعا از دستش چیکار کنم همش میچسبه به من همش غر میزنه
قبل بچه دار شدن واقعا تصور نمی‌کردم تبدیل بشم به یه مامان بی اعصاب، من قبلا اینجوری نبودم این بچه منو اینجوری کرد چند ماهه اینطوری شده جاییشم درد نمیکنه الکی فقط بهونه میگیره
مامان اهورا مامان اهورا ۱ سالگی
مامانا
به قران من دیگه دارم از دست پسرم روانی میشم،تو رو خدا بیاین یه کم راهنماییم کنین،شاید من دارم راهو اشتباه میرم

از صبح که بیدار میشه بهونه میگیره و گریه می‌کنه تا ظهر که یه ساعتی بخوابه،دوباره بیدار شد شروع میشه تا شب ساعت ده و یازده
از همه چی بهونه میگیره،یه جوری گریه میکنه که هر کی ببینه فکر میکنه یه جاییش درد میکنه،غذا که طبق معمول نمیخوره،همه چی با گریه و الم شنگه میخواد،یه چیزیو ازش بگیریم خودشو با گریه هلاک میکنه،هیچ کاری نمیزاره انجام بدم،سفره که برای غذا پهن میشه به غیر از غذای خودش کل غذای ما رو هم خراب میکنه،بشقابامون برعکس میکنه،کاسه ماست و میریزه،اب میریزه،وقتیم میخوایم ازش بگیریم قیامت میکنه،به هیچ روشی هم نمیشه حواسشو پرت کنیم
هر اسباب بازی بهش میدم نمیخواد،خودمونم که باهاش بازی میکنیم چند دقیقه بعد همونم نمیخواد،،وقتایی که باباش خونه هست دیگه بدتر میشه..شاید بگین ببرمش بیرون،اما تقریبا هر روز بیرون میبرمش،شده ده دقیقه ببرم تو کوچه میبرم که حوصلش سر نره..شب تا صب ده بار بیدار میشه
وای اگه بخوام بنویسم باید ده تا صفحه بنویسم..خسته ام خیلی خسته ام...