۹ پاسخ

عزیزم به نظرم هرکسی اختیار بچه خودشو داره.
مهم اینه شما طبق خواستتون به بچتون از اینجور چیزا نمیدین.
بهتر بود به بچه شخصه غریبه توجه نمیکردید...

نه عزیز جان تو زیادی حساسی والا ما خودمونم بچه بودیم اینقدر از این چیزا خوردیم یا حتی بخاطر اروم کردنمون به خوردمون دادن که نگو.حالا باید یذره شرط سنی رعایت کنه وگرنه با یکی دوبار خوردن چیزی نمیشه

زیادی حساس نیستم دخترم درحد کم میخوره
امااا اطرافیانم دیدم اونایی ک بیخیال تربود بچهاشون سالم تر بودن اونایی ک زیادی رو همه چی حساسن بچهاشون ساله خدا مریضن

حداقل بخاطر دل اون خانوم نباید پس میدادی اون یدونه چیپس رو

نه عزیزم خیلیا بیخیالن من خودمو میکشم تا بچم نزدیک نوشابه نشه ولی اطرافیان به زور میخوان بهش بدن یا دیدم مادرایی که به بچه ی زیر یکسال خودشون نوشابه میدن خیلی حرص میخورم

چه خوب روت شده پس بدی وااای بنده خدا چه خجالتی کشیده😐☹️☹️☹️عزیزم حق با توعه ولی یکم بی محبتی کردی خب پیش میاد فدا سرت

رو خود چیپس و پفکم نوشتن زیر دوسال ممنوع من تازه بعد دو سالگی چندتا دونه به پسرم دادم ولی اونم اشتباهه در کل سعی میکنم رعایت کنم ولی به دیگران کاری ندارم که چی میدن به بچشون میترسم بهم بگن به تو چه 🤣😑

ن من اصلا حساس نیستم همه چیزم میدم

نه عزیزم شما زیادی حساسی من دیدم بچه زیر یکسال بعضیا پفکم میدن چیپس که سیب زمینیه

سوال های مرتبط

مامان آبنبات چوبی مامان آبنبات چوبی ۲ سالگی
میگم شما تصمیم دارید کی بچه دوم رو بیارید؟
من دوست دارم چون دخترم خیلی تنهاست ولی از طرفی این دو سال پییییر شدم چون دخترم خییییلی اذیتم کرد الان هنوزه قبل خواب سه ساعت روی پامه
شب ها نمیتونم دستشویی برم زودی می‌فهمه بلند شدم گریه و جیغ و داد
صبح ها هم تا دستشویی میرم پشت سرم بیدار میشه چون متوجه میشه کنارش دراز نکشیدم
دست به هرچی میزنم میخواد
یادش هم نمیره حاضره سه ساعت گریه کنه و خودش بکوبه زمین
حالا چند وقت پیش رفتیم هیئت
خانومه دخترش هم سن دختر من بود برای خودش با بچه ها بازی میکرد
من هرچی به دخترم میگفتم نمی‌رفت
ی بچه هفت ماهه هم داشت، بچه هفت ماهه ی کم گریه کرد ی جوری از کتف گرفتنش من قلبم درد گرفت
بعد خوابوندش
محکم گذاشتش روی فرش
من حالا تا ی ماه پیش هرجا میرفتم با بالشت و پتو
این همینجوری بچه رو گذاشت روی فرش خشک بعد اومد بلند بشه بد پا رفت روی دست بچه
بچه تکون نخورد
حالا مداح هم داد میزد اصلا این بچه براش مهم نبود
دیگه مادرش رفت اونور با خانم ها حرف زد
حالا دختر دو ساله من اون وسط داشت نعره میزد و ما باهم درگیر بودیم
من کوچیکترین کاری ک این خانمه انجام داد با بچه م انجام میدادم اونجا رو میذاشت روی سرش
مامان قند عسل مامان قند عسل ۲ سالگی
شما بودید چیکار میکردید؟
امروز رفتیم ارایشگاه یه بچه ای هم اونجا بود همسن پسر من دختر بود دستش یه عروسک بود دست پسر منم ماشینش بود که داشت بازی میکرد بچه اومد ماشین پسر منو ازش گرفت هرچی پسرم رفت ماشینشو بگیره بچه دویید و نداد بهش پسرم هی غر زد اونم دویید سمت مامانش مامانش بهش گفت بده بهش گفت نه مامان برگشت به بچش گفت پس بده من بزارم تو کیفم برات قایمش کنم🙄 به منم گفت وقتی حواسش پرت شد میدم منم منتظر موندم ولی ۵ دقیقه ای گذشت تمام مدتم پسر من به من غر میزد و ماشینشو میخواست مادره هم چون بچه خودش گربه نکنه ماشبن پسر منو نمیداد تا پسر من بهو بغض کرد اومد دست منو گرفت من خیلییی دیگه ناراحت و عصبی شدم دست پسرمو گرفتم رفتم پیش مادره با جدیت گفتم لطفا ماشین پسر منو بدید پسر من داره حرص میخوره و ناراحته پشت چشمشو نازک کرد گفت بفرمایید ماشین داد بچش شروع کرد جیغ و داد منم پسرمو بردم یه سمت دیگه ماشین بازی کنه . خیلی عصبی شدم وقتی بغض کرد بچم . واقعا بعضیا چی فکر میکنن پیش خودشون؟؟؟؟