وقتی هر شب میان نیاز ب پذیرایی کردن و پیششون نشستن نیست برو بگیر بخواب بابا
پاشو برو بخواب
بخدا من بجای تو بودم میخوابیدم جلوشون
بخدا من به جات بودم میرفتم میخوابیدم برامم مهم نبود داری میگی هرشب همین بدبختیه ول کنا هیچی مهم تر از خودت نیست ادم چقدر جون داره مگه که بخواد با اینام سرو کله بزنه برو تا شوهرت هست استراحتتو بکن پس فردا از پا میوفتی یکی از همینا نمیاد یه لیوان اب دستت بده این موضوع شده برای من که دارم بهت میگم برو استراحتتو بکن
اتفاقا جلوشون بزاری پسرشون بچه رو نگهداره وتوبخوابی خیلی بهتره شاید ب خودشون بیان وکمکت کنن
من ده روز موندم خونه خودم که هم مادرم پیشم بود هم مادرشوهرم هم زنداداشم ,مهمونم میومد واسم مهم نبود میخوابیدم بچه رو هم شیر میدادم فقط،بعد ده روز اومدم خونه مادرم هنوزم همینجام تا ۴۰ روزگی بچم تموم شه،شوهرم هفته ایی دو بار میاد سر میزنه میره،مادرشوهرمم هرروز زنگ میزنه حالمو میپرسه،تنهایی مگه میشه از پس بچه کوچیک بر اومد من هنوز نتونستم ببرم کونشو بشورم تو چجوری همه چیو گردن گرفتی؟از مهمون پزیرایی هم تو میکنی؟لابد شام و ناهارم میپزی؟
بچه رو بده بهشون برو بخواب چقدر نفهمن
چرا تو انقد ساکتی اه...برو اتاق بگیر بخواب.مگه خالت نیی.ب شوهرت بگو بهشون بگه روزا بیان کمکت ن شب ...یا خودت بگو خاله جان روزا بیا ی ذره بچه رو نگه دار
سرتو بزا پیش اونا بخواب بفمن تو نیاز ب خواب داری
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.