متاسفانه وضعیت ۹۰درصد مامانا همینه..من خیلییی کم و انگشت شمار دیدم پدرایی که به مادر تو بچه داری کمک میکنن .. از یه طرف ما خیلی گناه داریم از یه طرف اوناهم از صبحش سرکار بودن..کاش ادم میتونس یه کمکی ۲۴ ساعته داشته باشع.منم تا روز قبل زایمانم سرکار میزفتم حالا دو سال و ۴ماهه ک نرفتم دلم برا اسایشم برا بی دغدغه بیرون رفتنم برا تایمای استراحتم راحت فیلم دیدن و خوراکی خوردن و بیرون رفتن و...همه اینا تنگ شده ولی چه میشه کرد خودمون تصمیم گرفتیم بچه داشته باشیم..فقط یه چیز بگم اگر میخوای مسئولیتی رو گردن شوهرت بنداری از همین الان بنداز مثلا کمک کردن تو حمام بردن بچه یا تعویض پوشک یا بعده ها گاهی غذاشو باباش بده کلا شریکش کن
عزیزم بهتر خیلی نرم با همسرت رفتار کنی همه همینطور بودیم، یه تایم های کوچیک ۱۰ دق تا یک ربع که بچه آرومه از همسرت بخواه هواسش بهش باشه شما برو تو اتاق استراحت کن ، همینکه دراز بکشی و کمی چشمت رو ببندی هم خوبه
مامان شدن همینه خواهر کارای تکراری خستگی زیاد با بچه واستراحت کم
همه همینجورین عزیزم تنها نیسی🥴
با عشق روزها میگذره و اینکه مطمئن باش تو دقیقا تنها کسی هستی که میتونی این روزهارو به خوبی و خوشی بگذرونی وگرنه خدا تورو گزینش نمیکرد که مواظب قند عسلت باشی🥰🥰
شوهرمن باشه انجام میده بچه رو میزارم پیشش میرم خونه دوستم پارک تا ۳ ساعت بعضی وقتا اون تایم پی پی کرده خیلی خیلی چندشش میشه ولی چاره چیه تعویض میکنه خب عوضش از اونطرف ماموریت میره چند روز نیست بیاد خونه کار باشه انجام میده غر نمیزنه خدایی
من میگم مامانها باید از روز اول برای خودشون یک تایمی داشته باشن و پدرها رو مشارکت بدن
مثلا هفته ای دوروز برم بیرون بچه رو تو نگهدار یا حموم تو ببر منم میبرم یا پوشک همینطور
یا شب ها یک شب در میون نگهداری به عهده پدر باشه تا زن افسردگی نگیره بعد دو سال
همه مادرا اینجورین عزیزم،باز همسر شما ساعت ۸ میاد،همسر من ساعت ۱۰ شب میرسه خونه،دیگه واقعا نایی براش نمیمونه که بخواد کمک کنه بهم
اصلا بعد بچه زندگی انگار تکراری میشه منم همینطورم
منم شاغل بودم اما الان بعد ۹ ماه دوباره آمدم سر کار
منم تا یه هفته به زایمانم میرفتم سرکار الان دخترم ۸ ماهشه موندن تو خونه برام خیلی سخت بود ولی به عشق دخترم تونستم الان هم موندم که چیکار کنم دوباره برم سرکار یا تا دوسالگیش نرم
بچتون هیچ وقت شرایط شما رو نمیپذیره که پس شما باید خودتونو وفق بدین تا بزرگ بشه
بجه داری سخته اما شیرینیاش همه چیزو میشوره میبره
خانمایی که بچتون تازه دنیا اومده باید بدونید تا اوضاع بیاد بهتر بشه شما همینجوری مشغولید تا ۳ ماه خواب راحت ندارید بعد از تولد ولی بعدش جفتتون درست میشید و بهتر میشه اوضاع
شوهر من شاید کمک نکنه ولی بعد از چند تا دعوا که داشتیم یه لحظه حس کرد بچه رو نمیبینه دیگه از اون روز تاحالا بهتر شده و بیشتر قدرشو میدونه بیشتر باهاش بازی میکنه و چون خودش اهل عشق و حاله شده خودمون ۲ نفری بعضی شبا که میاد میریم بیرون ولی منم زیاد بهش فشار نمیارم چون مردا واقعا بچه داری بلد نیستن و از صبح تا شب سرکارن من مسئولیتای خونه رو بچه رو فقط میپذیرم از اون طرف خریدا و کلی چیزای دیگه پای شوهرمه
من یادمه اوایل شوهرم خیلیییی کمکم
بود
خدا
خیرش بده شبا من میخوابیدم تا صبح
شب ها با اون بود ولی روزا با من .
من بچه داری از شوهرم یاد گرفتم البته اینکه من خانوادم نزدیکم نبودن هم باعث شد خیلی کمکم باسه حتی همین الان هم
از همسرت بخواه و بهش مسئولیت بده الان که این بچها کاری ندارن جز بی خوابی مادر
هرچی بزدگتر سخت تر من الان که ۳ سالش شده هننوزم وفتی غروب همسرم میاد پسرم با اونه تا بخوابم تو این تایم دستشویی و غیره با همسرم هست
با همسرت بشین و صحبت کن
ا
منم شاغلم و باید برگردم
حالا مونده ،یه چند وقت دیگه اونقدر کلافه میشی انگار که دیوارهای خانه هم دارن حرف میزنن باهات
قرص آهن بخور هر شب برای جلوگیری از فکرو خیال های کلافه کننده چون زایمان کردی، ممکنه اتفاق بیافته پس واجبه
قرص ویتامین سی عصرها بخور که سرحال تر باشی و بتونی شب بیداری کنه با هوشیاری
قرص دی هم هفته ایی یکبار چون اونقدر بغلی میشن که راه ببری پاهات بعدا درد میگیره یا سنگین میشن که استخوان های دستت درد میگیره ،پسر من که رفلاکس پنهان داشت باید بعد هر وعده نیم ساعت صاف میگرفتم یا راه میبردم تا آروغ بزنه ، داغون بودم خداییش
یکم صبر کن بشه ۶ ماهش به بعد شیرینی بچه بیشتر میشه و شما هم عادت کردی و حتی غصه میخوری که چرا باید برگردی سر کار
ولی مهم ترین توصیه ام اینه که حتما بیشتر خانه مادرت باشی و خواهر و برادرت رو ببینی حتی اگه نتونن کمک کنن در بچه داری اما معاشرت باهاشون روحیه ات رو شاد میکنه و دوست و آشنا رو ببینی تا روحیه بگیری
یکم بزرگتر شد با کالسکه ببرش پیاده روی پاساژ گردی و خرید و.....
تمام کمال خانه نشین نشو ،شوهرت رو به کار بکش و بگو توقع شست و شو و پخت و پز و... نداشته باشه اگه بتونی انجام میدی به شرط اینکه خودش کمک کنه و حتما باهاش درمورد سختی های نگهداری بچه و شب بیداری ها صحبت کن مطلع باشه که چه زحمتی میکشی
اینطوری خودخوری هم نمی کنی اونم توقعش کم میشه و بیشترکمکت میکنه .
من فقط موقع حمام بردنش کمکم کرد اونم تا۶ماهگی .بعد شبکار بود روزمیومد خواب بود کلا خودم همه کارشو کردم.تا۱ماه اول مامانم اومد خونمون کمکم کرد
عزیزم الهی
میگذره بذار یکم بزرگتر بشه کوچولوت😅الکی بهشت زیر پای مادر نیست که
منم خسته شدم از یکنواختی تا روز زایمانم منم همش بیرون بودم یا شوهرم خیلی میرفتیم بیرون الان دیگه نمیشه با دوتا بچه خیلی کم میریم اونم بچه هارو میزارم پیش مامانم
تو یک ماهگی دخترم انقد خسته میشدم ک بعضی شبا شوهرم بیدار میشد بچه نگه میداشت یا وقت ناهار میومد استراحت کنه میدید من حال ندارم نگهش میداشت من میخوابیدم واقعا دستش درد نکنه خیلی کمکم کرد ولی بازم آدم تو خونه میپوسه دلم برا خود قبلم تنگ شده اما الانمم خیلی دوس دارم
من دوقلودارم زمان بارداریمم استراحت مطلق بودم پدرم در اومد حتی غذا هم خوابیده می خوردم وقتیم به دنیا اومدن استراحت نداشتم همه بدنم درد می کنه بی خوابی و خستگی امونمو بریده دلم برا خونم برا استراحت برای بیرون رفتن تنگ شده
حالا بزا وقت واکسن دوماهگیش بشه اونموقع تا صبح باید بشینی بالا سرش خودتم پا به پاش گریه کنی😄
مام زندگی تکراری صبح شوهر میره شب میاد
همینطوری ماهم میگذرونیم کی میخوای بری دوباره سر کار
من موندم خونه
حس پوچی میکنم
اما دلمم برای پسرم میسوزه
خوشبحالت نی نی ب دنیا اومده،من ک باردارم ،یسره فکر و خیال ،شرایط جابه جایی ندارم خونم یه خوابی،هنوز سیسمونی نخریدم ،هنوز بیمارستان اصلا انتخاب نکردم
منم همینه روتینم🤦🏻♀️😂
عزیزم تا ۳ ماهگی بچه تموم شه شب نخوابی داری .
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.