۲۴ پاسخ

وای تنم لرزید دختر 😞

وای خدارحم کرده خداروشکر به خیری گذشته

من‌متوجه نشدم اونحا کجاست بالای دیواره تاریکه معلوم نیست ولی خداروشکر ب خیر گذشته🥺

خداروشکر بخیر گذشته
صدقه بذار کنار عزیزم

من هنوز تنو بدنم داره ميلرزه از تاپيكت چه برسه ب شما ك چه صحنه اي ديدي افرين خودتو گم نكردي

عزیرم حتما صدقع بده دیگه نزار بره اونجا بره من دستو پاهام سست شدن

عزیزممم حتما ی صدقه بده خدارحم کرده بهتون🙏❤ چشم بد ازتون دورباشه

همیشه در بالکنت ببند بچه ها غیر قابل پیش بینی هستن خدا رحم کرده

ای وای خدا رحم کرده خداروشکر که بهت خبر داد اومدی بلندش کردی

یا امام رضا
خدا بهت رحم کرده
خیلی مواظب باش در بالکن وقفل کن از این ب بعد

یا خداااا دیگه از بچه ها همه چی بر میاد تراستونو امن کن گلم

وای یا خدا مو به تنم سیخ شد چقدد خدا رحمش کرده این بچه ها آخر مارو دق میدن با این‌کاراشون 😭😭😭چه جوری رفته اونجا آخه ؟

صدقه بدین.

خداروشکر اتفاقی نیوفتاد صدقه بده حتما

اوووح قلبم لرزید خداروشکر بخیر گذشت

یا امام رضا
خدارو شکر 🫂 خدارو شکر

وای خدارو شکر که تا صداشو شنیدی رفتی من بودم گوشی رو قطع نمیکردم

خداروشکر مراقب باشید عزیزم
چون امکان داره باز تکرار کنه امشب حتما باهاش صحبت کنید

خدا رحم کرده
وایی قلبم

اونجا تراسه؟

خدا رحم کرد بهتون تورو خدا صدقه رد کن خداروشکر ک چیزیش نشد

خدا بهت رحم کرده خیلی مواظب باش

وای خدای من
الهی هزار مرتبه شکر

وای خداحفظش کنه عزیزدلم،🥹🥹 واقعا ترسناکه

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
میش کمکم کنید؟
من و جاریم تو ی حیاط مشترک زندگی میکنیم اون دوتا بچه ۱۲ سال و ۷ ساله داره بالا میش من ی پسر ۳/۵ ساله .....ما پایین زندگی میکنیم بعد بچه ها از عمد میان تو پایین سرو صدا میکنن پسرمنم ب هوای اونها می‌ره دنبالشان بازی کنه بارها زدنش اذیتش کردن من ب پسرم میگم با اونها بازی نکنه چون اونا از این بزرگترین ولی پسرم قبول نمیکنه پسرم ازم اجازه نمیگیره می‌ره از پله ها بالا و بار دیدم خواستم هلش بدن و ومن داد زدم و بدتر لج میکنن وقتی بهشون میگم ...امروزم کن گفتم دارن تو حیاط بازی میکنن یهو رفتم دیدم پسرمو از کوچه هم بیرون بردن و بردن جاده اصلی ک ماشین داره میاد می‌ره از اونجا هم میخاستم ببرنش سرکار پدرشون و...منم پسرمو آوردم خونه تو راه پیش بچه ها کلی فش ب من داده منم آوردم تو خونه زدمش از صورتش سیلی پس گردنش کشیده از کونش و...خلاصه کلی گریه کردیم هم اون هم من بارها بهش میگم از من اجازه بگیر حرف گوش نمیده من خیلی بهش محبت میکنم باهاش تو خونه بازی میکنم وقت میزارم ولی امروز دیگ عصبانی شدم زدمش ...دختر جاریمو صدا کردم میگم چرا بدون اجازه من برایش میگ ب من چه خودش اومده ...با مامانم ک قطع ارتباطیم ....اونقدر بچه های تخم سگی ان نمی‌دونید بخدا ی دایی ۱۵ ،۱۶ ساله دارن تو مدرسه کاندوم ب بچه های دیگ میفروشه اینها هم دقیقا عین اون بد ذات....من الان با این شرایط خاک تو سریم چیکار کنم؟
مامان ❤ توت فرنگی ❤ مامان ❤ توت فرنگی ❤ ۴ سالگی