۲۲ پاسخ

خدا ازعمرآدم کم کنه بزاره روشانسش

من که خیلی پشیمونم

پشت این تایپیک ی دل شکسته حس میکنم🫂

غصه نخور خواهرم همه مثل هم هستیم

چون بدبختیم ،تو جهان سوم زندگی میکنیم و هزار محدودیت و نگاه ناجور به دختر مجرد میشد و تمام خوشبختیو تو ازدواج و فرار از خونه پدری می‌دیدیم....

بدبختی اونجاس ما کار میکنیم اونا قیافه میگیرن و باید از دلشون در بیاریم که ببخشید اینقدر کارمون زیاده که وقتی خونه این هم مجبوریم کار کنیم

حس ات درک میکنم

منم دقیقا هر لحظه به همین فک میکنم

تو اين دنيا فقط مرده كه زنهارو بدبخت ميكنه نه هيچكس

هنوز با کلی خستگی و کوفتگی رابطه هم میخوان اگه هم بگی نه میگن بقیه هم زن دارن ما هم
بخدا من همین که میرم تو تخت میمیرم ها بیهوش میشم دیگه نمیدونم چیشد بچم کجاس جوری میخوابم ساعت ۱۰بیدار میشم
انقد خسته انقد اعصاب خوردی انقدر بدن ضعیفی

فک کردم فقط من این مشکل ودارم حالا میبینم همه دلشون پره

ما هم عاشق شدیم تو‌شرکت خبرم عاشق بشم به قول خواهرم دلمو برده بود ولی الان ازش متنفرم کاری نداره بهم سرش تو کار خودش ولی من بدم میاد ازش

آره واقعا کاشکی چسر نکرده بودیم چی زندگی شوهر داری من اصلا لذت نمی‌برم خوشم نمیاد

منم حس تورو دارم 😔😔😔

😭😭😭😭😭

شوهر منم همینه

تنها نیستی خواهر

تنها نیستی😎🤌

بخدا ک زندگی منم همینه روانی میشم گاهی اوقات

خوب چرا بهش بله گفتی؟!😂

دقیقا منم خسته ام برا یه بشقاب غذا چه قدر سرویس باید بدیم کاش خانواده درستی داشتم شوهر نمیکردم

😂😂😂😂😂😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی
یعنی خاک تو سر من با این مادر بودنم، آخه چرا منی که وقت و حوصله همین یه بچه رو هم ندارم باید تسلیم حرف شوهرم بشم و یه بچه ی دیگه هم بارداربشم،تا الان که درگیرمشکلات بودیم از این به بعدم اون یکی بیادپس کی برای پسرم وقت بدارم بچه م تازه یه ذره یادگرفته حرف بزنه هنوز خیلی کلمه هارو نمیگه،چه روزا باید دوتایی منوپسرم مینشستیم برام با صدای قشنگش حرف میزد چه روزا باید میبردمش پارک از بازی کردن با مادرش کیف میکرد چه کتابا و بازی فکری هایی که میخواستم براش بخرمو نشد چقدر دلم میخواست یه جشن تولدبراش بگیرم اقوامو دفوت کنم یه شام بدم نشد😔دلم میخواست حداقل بچه مو ببرم براش یه کلیپ برای یکی از تولداش بگیرم نشد حالا یکی دیگه که به دنیا بیاد تمام چیزایی که برای پسرم میخواستم تحت شعاع میره😔چقدر من مادربی فکری ام که عقلمو دادم دست یه مرد بی درک ،میدونم خیلی ها توی حسرت یه بچه ن و این حرفای من که با دوبار اقدام باردارشدم ناشکری محضه ولی واقعا کلافه م ودلم غم داره احساس عذاب وجدان شدید دارم😔😔
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
مامانا لطفا جواب بدید خیلی بهم کمک می‌کنه🙏🙏
من امروز صبح پسرم صبونه خوردیم و یکم آهنگ براش گذاشتم ولی بازی نکردیم تا ظهر بردمش پارک ۲ساعت تو پارک بودیم بعدش ناهار خورد و گفتم بخاب یبار هم بهونه گرفت منم با زور بغلش کردم گفتم بخاب که گریه کرد و رفت و اصلا نخوابید
بعدش میوه دادم کمی با عروسک بازی کردیم و توپ بازی و ۲۰دقیقه با گوشی بازی کرد وقتی میام خونه مادرم میمونم همش تلویزیون روشنه و هی نگاه می‌کنه از ترس بابام نمیتونم تلویزیون رو خاموش کنم
بعدش هم ماشین بازی کرد پسرم و محکم زد تو پهلو مادرم منم عصبانی شدم و اخم کردم گفتم نزن ماشین رو برمیدارم آخه خیلی چنگ میزنه یا آسیب می‌زنه به منو مامانمم فقط
بعد با زور بلندش کردم و گریه کرد ولش کردم
شام خورد دوباره دستشویی رفتیم فقط دست میزنم شلنگ دستشویی یا دست می‌کنه تو توالت فرنگی...منم گفتم اجازه نداری دست بزنی آلودست با داد
الان خوابیده و کلی عذاب وجدان که مامان خوبی نیستم عصبیم😭😭😭بچمم اذیت کردم
این جا پدر اصلا وجود ندارد چون تا غروب سرکارش و بعدش تو گوشی حتی خونه مادرم اینا که باشم