۱۷ پاسخ

من گریه کنم همسرم بدتر عصبانی میشه🫤

تازگیا این روشو در پیش گرفتم خوبه😂😂😂😂

من گریه نمیکنم، اما خودمو مظلوم میکنم حرف میزنم،😔😔😔😂😂😂

منم ابدا همچین روحیه ای ندارم🤦‍♀️🤦‍♀️

من مثل گربه شرک میشم اول خوب خودمو تخلیه میکنم بعد فقط مظلومانه نگاه میکنم

منم نسبت به گریه خیلی مقاومت میکنم مخصوصا جلو شوهرم
ولی خداروشکر شوهرم مردی نیست که چیزی بخوام نخره داشته باشه می‌خره کلا همه پولاش دست منه

منم مثل خودتم، اینکه شوهرت اینجور گوش میده خوبه ، شوهر من از من سفت تره

نه گریه نمیکنم کار پیش ببرم ب زور..شده تو بحث ناراحت بشم یا دلم گرفته باشه اشکم در بیاد..
معمولا چیزی بخوام مخالفت کنه یکم برم تو خودم ناراحت بشم سکوت کنم ادامه‌ندم خودش قانع میشه

منم اشکم درمیاد ولی خب خیلی تاثیر داره رو اقایون..تحت تاثیررره😅

سر لوس بازی نه
ولی گاهی اشکم جاری میشه
ولی خب برای عذرخواهی اگر مقصر باشم پیش قدم میشم

والا خودمم یادم رفته چ برسه به این کارا ۱۰۰درصدم شدم‌مال بچه اصن‌نمیدونم چ غلطی دارم‌میکنم😔😔

منم کم گریه میکنم شوهرم میدونه اگه با یه حرفی اشکم دربیاد واقعا دلم شکسته متاسفانه با وجود اینکه میدونه ام تا حالا سعی نکرده از دلم در بیاره حتی یه معذرت خواهی ساده ازم بکنه

من متاسفانه نمیتونم جلوی خودمو نگه دارم زود اشکم میاد

منم گریه نمیکنم اینقدر جلوی اشکم رو گرفتم داغون شدم دیگه اصلا انگار سنگ شدم

منم ن ولی اینایی ک لوس بازی میکنن زندگیشون هم بهتره از هر لحاظ

نه حوصله این کار را رو ندارم🥴 شاید تو نامزدی یکم گریه زاری میکردم😄

منم تا حدودی مثل شمام
ولی خب بعضی مواقع از ناراحتی و بحثی ک میشد شاید بی صدا اشکم سرازیر بشه ولی لوس بازی خوشم نمیاد
بیشتر خصلت مردونه دارم و خوششم میاد خخخخ

سوال های مرتبط

مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
مامانا خیلی خسته ام پسرم بشدت لجباز هست خدا نکنه من یا باباش باهاش با عصبانیت حرف بزنیم یا اینکه دستمون بهش بخوره تا یک ساعت گریه میکنه که چرا اینجوری گفتی یا چرا اینجوری چشماتو واسه من در اوردی وقتی هم به گریه بیفته هیچ جوره نمیتونیم ارومش کنیم بخاطر همین تا الان هر کاری کرده حرف بدی هم که زده بی توجهی کردم امشب دیگه رو ماشینش وایستاده بود هر چی گفتم بشین میفتی گوش نکرد یهو افتاد فقط یک ساعت گریه میکرد چرا من افتادم یک جوری رو مخم بود که اعصابم را خورد کرد زدم در کونش حالا از اون گریه خلاص شد یک ساعت دوباره گریه را شروع کرد چرا منو زدی دیگه واقعا بریدم نمیدونم چکار کنم صبح هر لحظه که من بیدار بشم این بنده خدا با من بیدار مییشه و گریه میکنه تو چرا بیدار شدی بخدا چند صبح که دیگه از ترس این واسه نماز صبح بیدار نمیشم من اگه تا دو ظهر بخوابم این هم میخوابه ولی فقط اخساس کنه که من نیستم کنارش بشدت گریه میکنه تو چرا بیدار شدی اگه دم دمهای ظعر بیدار شیم چیزی نمیگه خسته ام نمیدونم چکار کنم
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
مامانا لطفا جواب بدید خیلی بهم کمک می‌کنه🙏🙏
من امروز صبح پسرم صبونه خوردیم و یکم آهنگ براش گذاشتم ولی بازی نکردیم تا ظهر بردمش پارک ۲ساعت تو پارک بودیم بعدش ناهار خورد و گفتم بخاب یبار هم بهونه گرفت منم با زور بغلش کردم گفتم بخاب که گریه کرد و رفت و اصلا نخوابید
بعدش میوه دادم کمی با عروسک بازی کردیم و توپ بازی و ۲۰دقیقه با گوشی بازی کرد وقتی میام خونه مادرم میمونم همش تلویزیون روشنه و هی نگاه می‌کنه از ترس بابام نمیتونم تلویزیون رو خاموش کنم
بعدش هم ماشین بازی کرد پسرم و محکم زد تو پهلو مادرم منم عصبانی شدم و اخم کردم گفتم نزن ماشین رو برمیدارم آخه خیلی چنگ میزنه یا آسیب می‌زنه به منو مامانمم فقط
بعد با زور بلندش کردم و گریه کرد ولش کردم
شام خورد دوباره دستشویی رفتیم فقط دست میزنم شلنگ دستشویی یا دست می‌کنه تو توالت فرنگی...منم گفتم اجازه نداری دست بزنی آلودست با داد
الان خوابیده و کلی عذاب وجدان که مامان خوبی نیستم عصبیم😭😭😭بچمم اذیت کردم
این جا پدر اصلا وجود ندارد چون تا غروب سرکارش و بعدش تو گوشی حتی خونه مادرم اینا که باشم
مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
من چند ماهه دارم قرص جلوگیری میخورم به خاطر کیست. به طرز وحشتناکی بی اعصاب شدم. دو ماه پیش اسباب کشی داشتیم و من پسرمو خیلی مجبور بودم بزارم پیش مامان یا مادرشوهرم برای کارای خونه. از موقع اسباب کشی یهو پسرم بدقلق شد. دیگه پیش هیچ کس نمیمونه میریم خونه مادرشوهرم همه ش میکه مامان تو نری در حالیکه همیشه با رضایت خودش گذاشتمش نه قایمکی و زوری. الانم یه سری مشکلات دارم که خیلی باید دکتر برم هردفعه می ذارم با گریه س. و همیشه همه میگن پنج دقیقه بعد رفتنت کاملا آروم و اوکی میشه
حالا جدا از این رفتا به شدت خودمختار شده. مثلا قبلا میگفت فللن کار کنیم با ذلیل براش توضیح میدادم به راحتی قبول میکرد. الان ده بار با زبون خوش بگم و دلیل و منطق و قربون صدقه جواب نمیده. و دقیقا به خاطر این قرصا اعصابم نمیمشه در نهایت عصبانی میشم یا داد میزنم. یا پامیشم میرم از پیشش. بعد گریه میکنه میفته دنبالم هی میگه مامان دوستت دارم. اصلا نمیدونم چرا اینجوری شده دق میکنم میبینم اینطوری نکران میشه از ناراحتی من. یا از نبودم. میاد میچسبه میگه بغلم کن آنقدر بوسم میکنه. نمیدونم چرا رفتارش اینطوری شده تحمل دوری من عصبانیت من ناراحتی منو نداره. و بدتر اینکه دیگه حرف منطقی تو گوشش نمیره. من هیچ وقت تهدیدش نکردن بگم میرم تنهات می ذارن. هیچ وقت قایمکی و بی خدافظی نذاشتمش برم. همه س نیترسم در آینده هم همین باشه