چقدر این تعقیب نماز عشا درباره ی رزق و روزی قشنگ و آرامش بخشه 👌واقعا چیزی که براش انقدر نگرانیم هر روز چیزی که همیشه غصه شو میخوریم غافل از اینکه....
میگه خدایا من از جایگاه رزق و روزی خودم آگاه نیستم و تنها روزی خود را بر خیالاتی که بر دلم وارد می‌شود میطلبم و در جستجوی روزی ام در شهر ها میگردم و در طلب آن متحیرم نمی‌دانم در صحراست یا در کوهستان یا در زمین هموار در آسمان یا در خشکی و در دست کیست ولی قطعا میدانم علم آن در نزد توست👌 و اسباب روزی من هر چه هست به دست توست 👌و تو به مصلحت خلق و لطف و کرمت آنرا تقسیم میکنی و....👌👌❤️❤️
پس خدایا رزق و روزی منو زیاد کن و راه رسیدن به اون رو برای من آسان کن و منو تو مسیری که روزیم در اون نیست به زخمت نینداز که تو از رنج و عذاب من بی نیازی 🤲🥺
خیییییلی واقعا آرامش داره که حس کنی خدا در هر صورت حواسش بهت هست خدایی که مورچه رو تو دل کوه حواسش هست پس قطعا حواسش به من و تو هم هست...👌
پس راحت بخوابیم و نگران فردا نباشیم...
خدای دیروز و امروز فردا هم هست... ❤️🥰

تصویر
۱۱ پاسخ

ممنون عزیزم که اینجا به اشتراک گذاشتی. برای رزق و روزی دوشنبه و چهارشنبه ۴۰ بار سوره تکاثر بخون خیلی خوبه من بار اول که خوندم‌جواب گرفتم خداروشکر.

بسیار عالی بود‌‌‌‌‌ .

چه عالی و آرامش بخش ممنونم ازت عزیزم 🥰🥰❤️❤️

التماس دعا

مرسی عزیزم از اینکه به اشتراک گذاشتی

👌👌👌

سلام التماس دعا عزیزم

ارامش گرفتم ممنون🤲

سلام عالی بود التماس دعا 👌👌

قبول باشه بله وقتی معنی دعا رو میخونی خیلی خوبه وبه آدم آرامش میده ،مارو هم سر سجاده دعا کنید

👍👍👍👍👍👍

سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پارت ۵۵
درسته که به فرهاد قول داده بودم در موردخانواده‌اش چیزی نپرسم و چیزی نگم اما دوباره نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و گفتم فرهاد می‌دونم تو دلت از پدرت شکسته و خیلی ناراحتی اما دوست دارم بدونم همین حس رو نسبت به خواهر و برادراتم داری فرهاد با حالت تعجب بهم نگاه کرد و گفت چی شده یاد خانواده من افتادی انواده‌ای حتی دلشون نمی‌خواد بدونن من کجام اون وقت واسه تو که ختی ندیدیشون نمی‌دونی کی هستن مهمه
گفتم نه واسه من مهم نیست واسه من تنها چیزی که مهمه تو و آرامش زندگیمونه اما به عنوان یه خواهر حس می‌کنم هر خواهری آرزوش اینه که برادرش خوشبخت بشه و هیچ دشمنی با برادرش نداره....
فرهاد گفت خودت می‌دونی سوزان من اصلاً اهل کینه و کدورت نیستم ولی تا حالا کی شده یکی از اعضای خانوادم بیفتم دنبال من تا ببینن من کجام معتاد شدم غذا دارم مریض شدم چی شدم حتی یک بار من براشون مهم نشدم.....
من تنها کسی که دارم تو و بچه‌مونه از تو خواهش می‌کنم دیگه در مورد اونا با من حرف نزن و منو ناراحت نکن....
فرهاد حتی لقمه‌ای رو که توی دستش بود رو گذاشت روی زمین و رفت کنار...
خیلی بابت حرفم ناراحت شدم من نباید احساسی تصمیم می‌گرفتم من باید با شوهرم صحبت می‌کردم و بعد به اون خانم که حتی اسم کوچیکش رو نمی‌دونم قول می‌دادم که فرهادو ببرم ببینه...
فرهاد می‌خوام یه چیز دیگه بهت بگم....
جانم بگو عزیزم...
اون روز که رفتم بهداشت خانمه که کپی شناسنامه‌هامونو دید یه جوری بهم نگاه کرد که خودم احساس کردم انگار می‌خواد چیزی بهم بگه و دیروزم همون خانم بود که بهم زنگ زد گفت بیا بهداشت وقتی هم که رفتم در مورد تو ازم سوال کرد....
در مورد من یعنی چی...
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
یعنی یه بچه چقدر باید حرص آدمو در بیارم من سر به حرف در آوردن این ماهلین ۵ و ماه و نیمه پوست کندما به حرف آوردن دوتا بچه یکی که اصلا کلمه هم‌نمی گفت یکیش که جمله هم به زور می گفت به خدا سخت ترین کار دنیاست یعنی پوست منو کندن به خصوص ماهلین خیلی دیر یاد میگیره سر همین حرف افتادنش و جیش و پی پی گفتنش یعنی پوست کندما 😫😫😫هنوزم اونجور که می خوام نشده البته بازم خیلی بهتر شده ها جمله های ۳ کلمه ای میگه ولی پدر منو در میاره تا یاد بگیره خیلی وقتا میگم‌آخه خدایا چیزی که غریضیه باید خودشون به حرف در بیان چرا من اینقدر باید سختی بکشم براش مگه گناهم‌چی بوده طفل معصومم اینقدر باید اذیت بشه 🥺🥺 بازم شکرت خدا😥واقعا تمرینات گفتاردرمانی خسته کننده شده برامون از طرفی میگم‌ ولش کتم از اون طرف می ترسم ولش کنم اینا همچنان تو همین مرحله بمونند به خصوص ماهلین هنوز خیلی احتیاج داره دلوین خداروشکر خیلی حرف زدنش بهتر شده دمه مهد که میرم دنبالشون دلوین میگه مامان غذا درست کردی ؟😂😂😂مامان ناهار چی درست کردی؟گاهی جمله های ۶ و ۷ تایی میگه
مامان ستیا مامان ستیا ۴ سالگی