۱۴ پاسخ

انشاالله زود خوب میشه میرید خونه🙏🏻🙏🏻🌹🌹🌹

ان‌شاءالله زود خوب بشه 🥺🥺🥺❤️

بستری تو این شرایط بهترین کاره نگران نباش

الهی،زود خوب میشه غصه نخور

عزیزم خیلی نارااحت شدم میفهم حالتو منم اینحوروقتا دلم بوای بچه کبابه بخدا ایشالله زودترخوب شه ببری خونه

ان شاءالله به زودی سالم و سلامت بشه صوره حمد بخون به نیت شفاء

سلام مامانای گل وقتتون بخیرباشه
من چندسالی هستم که قران وانواع چهله برای رفع حاجت سلامتی وهدبه به رفتگان و...میخونم یک خانمی اینجارومعرفی کرد بهم گفت هم جنس های خودت  داخل این اپلیکیشن هستند برای خرج روزمره زندگیت شایدفرجی بشه ازنظرمالی حتی به نون شب میمونیم
حالا هرکدومتون به هردلیلی نمیتونیدقران بخونیدویادعابخونیدبگید من براتون انجام میدم ثواب داره باورکنید به گردنم نگه نمیدارم وبااین وضعیتی ک دارم حتما میخونم براتون

انشاءالله خوب میشه گلم نگران نباش

ایشالله زودی حوب میش❤❤❤❤❤🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲

انشالا زودخوب بشه

نگران نباش
اونجا سعی کن خودت روحیه داشته باشی که پسرت دلش نگیره
ایشالا خیلی زود خوب شه دیگم اصن مسیرتون سمت بیمارستانو اینا نیوفته

انشاالله هر چی زودتر خوب بشه به حق حضرت رقیه خاتون

انشاالله زودی خوب شه

انشالله زودتر خوب بشه. کار خوبی کردی بستریش کردی. پسر منم قبل عید بخاطر تب بستری شد

سوال های مرتبط

مامان هاکان مامان هاکان ۲ سالگی
طبق تاپیک قبل...پسرم از دیروز سرفه میکرد گه گداری.امروز ساعت ۱ ظهر به بعد تب کرد. خونه مامانم بودم. شیاف پیشم بود.براش گذاشتن و پاشویه کردم. تبش نیومد پایین و من بازم براش پاشویه کردم که ساعت ۳ شد دیگه تبش کمی اومد پایین ولی دیگه ۴ شد دوباره تب رفت بالا. بابام گفت ببریم دکتر( من منتظر شوهر بودم بیام بریم دکتر ولی خب دیر کرد) مامانمم دید دیر شد بچه تب داره به بابام گفت برید باهم. خلاصه رفتیم . مطب هیچ کس نبود از در اومده رفتیم داخل. شرح حال دادم دکتر گفت سرم مینویسم بزنه تب میاد پایین.معاینه کرد گفت ریش عفونت داره و کمی لوزه هاش بزرگه.....خلاصه دارو گرفتیم با سرم... این پرستاره ۳ جا پسرمو سوراخ کرد نتونست سرم بزنه. بابام رفت سراغ دکتر که بیا سرم بچه رو بزنه یا به هر حال دکتری دیگه تبشو بیار پایین. تبش رفت رو ۴۰. خلاصه دکتر به حرف بابام توجه نکرد. بابام یک ربع دم در اتاق دکتر وایساد و دیگه صبرش لب ریز شد و گفت بیا تب بچه رو بیار پایین. دکتر یهو گفت مگه من آمپول زنم.... بابام عصبی شد و دکتر رو از جاش برداشت و از اتاق آورد بیرون... و گفت به چه درد میخوری وقت تب بچه رو نمیتونی بیاری پایین. منم اول به پرستار گفتم تگه نمیتونی رگ بگیری ببرم جای دیگه ولی انکار کرد که من استاد این کارم حتما سرمشو میزنم.......خلاصه دکتر با جر و بحث اومد رگ پسرمو نگرفت ی آمپول عضله زد و ی شیافم من براش گذاشتم... (دکتر گفت)بعدش گفت بزار تبش بیاد پایین بعدش سرم میزنم........ خلاصه تب بچه نیومد پایین و بابام هر لحظه عصبی تر میشد. آخرشم دید بابام عصبیه و تب بچه نمیاد پایین گذاشت از مطب رفت.....منم کمی داد و بیداد کردن که دکتر نیستی رفتی قائم شدی سوراخ موش و این حرفا....
بقیشو پایین میزارم