مادر بودن سخت ترین کار دنیاس
اینجاش خیلی درد آوره که، بچت مریضه خودتم مریض میشی نمیتونی استراحت کنی نمیتونی دارویی بخوری که نکنه خواب بیفتی بچت تب کنه و متوجه نشی، باید پاشی حتی به زور خودتو بکشی که نکنه بچت گشنگی نخوره باید پاشی غذا درست کنی ظرف بشوری خونه تمیز کنی حال بچتو دریابی که داروها یادت نره..
ببری بیرون با حجم خستگی و حال بدت باز دنبال بچه بدوی که یکم حالش خوب بشه
آقا رو هم سیر و ساپورت کنی که اصلا نمیدونه تو مریضی تو هم نیاز به کمک و استراحت داری اصلا باوووور نمیکنه که واقعا حالت خوب نباشه البته به بعضیاشون
موندم واقعا مادر جنسش از چیه که نمیشکنه میتونه روز ها و شب ها نخوابه
میتونه تو بدترین شرایط خودشو محکم نگه داره میتونه تو بدترین شرایط خودشو وفق بده و دم نزنه، با خودم فک میکنم اگه واسه مادر خودم همینقد سخت گذشته باشه خیلی مدیون‌ میشم، دمتون گرم مادرا خدا قوت
الهی همیشه تنتون سالم باشه الهی هیچوقت ناامید نشین

تصویر
۸ پاسخ

به مادرت آنقدر بد گذشته باشه؟ 😒😒😒😒اگه مادرت شهری بوده که هیچ ولی مادرای روستایی هزاااار برابر ما زحمت کشیدن با آب یخ باید کهنه میشتن مای بی‌بی کجا بود؟ باید میبردن حموم بیرون باید پنج شیش تا بچه رو همزمان باهم بزرگ میکردن کار گاو داریو ایناهم انجام میدادن آب لوله کشی کجا بود لباسارم باید با دست میشستن😊😊😊با جاری و مادر شوهرم باید یه جا زندگی میکردن برقم نداشتن😊😊😊فرشم باید میبافتن😊😊😊 اگه مامان داری هر وقت میبینی به خاطر دل من بیوفت به پاش پاهاشو بوس کن منم فهمیدم مامانم خیلی زحمت کشیده ولی خیلی دیر الان که خدا ازم گرفتش دیگه خیلی دیره😔😔😔

عزیزم همه ی اینارو همه مون بارها تجربه کردیم و منم در عجیم از توانی که خدا به مادرا میده
خدایا شکرت

دقیقا و چقد تلخه،🥲🥲🥲🥲

چقدر یاد روزی افتادم که بچم سه ماهم بجایی مریض شد گریه میکرد پسر یکسال نیمم و خودمم تو تب لرز استخون درد داشتم جون میدادم 🥲
خدا به تموم مادرا قوت بده ان شاءلله

دقیقا حال روزهای من الان احتیاج دارم استراحت کنم خونه بابام می‌شینم از صبح که پامیشم خونه خودم بچه شوهر بعد تازه بیای خونه مادر هم هست خواهرم می‌ره سر کار وقتی میاد عصبانی چرا غذا نیست چای نیست بعد مامانم میگه انگاری دختر کدوم پیغمبره البته به من اوج خستگی بعد وقت نکنی به خودت برسی

دقیقا حال این روزهای من 😔

من چند روز کمرم و عمل کردم استراحتم. سه روز بچمم سرما خورده 😔تب
نمیتونم هیچ کاری کنم. ولی خداروشکر همسرم هست کمک میکنه

سلام مامانای گل وقتتون بخیرباشه
من چندسالی هستم که قران وانواع چهله برای رفع حاجت سلامتی وهدبه به رفتگان و...میخونم یک خانمی اینجارومعرفی کرد بهم گفت هم جنس های خودت  داخل این اپلیکیشن هستند برای خرج روزمره زندگیت شایدفرجی بشه ازنظرمالی حتی به نون شب میمونیم
حالا هرکدومتون به هردلیلی نمیتونیدقران بخونیدویادعابخونیدبگید من براتون انجام میدم ثواب داره باورکنید به گردنم نگه نمیدارم وبااین وضعیتی ک دارم حتما میخونم براتون

سوال های مرتبط

مامان نیلا و حسین جون مامان نیلا و حسین جون ۶ ماهگی
درد و دل ،چقد ما زنا طفلک هستیم ،۱۱ روزه زایمان کروم از یه هفته قبل زایمان رفتیم مشهد خونه مادر شوهرم چون قرار بود اونجا زایمان کنم ،کلا تو این ۱۸ روز که گذشته، شبا همسرم میرفت تو پذیرایی کنار پدر مادرش می‌خوابید که اتاق خواب مثلا کوچیک من و دخترم ۲ سالش رو تخت بخوابیم ،بعد که پسرم بدنیا اومد ،من و نی نی تو اتاق خواب بودیم ،شوهرم مثلا دخترم برد که پیش خودش بخوابونه اونم میومد کنار من رو زمین یه گوشه خوابش می‌برد، حالا ۷ روزم هسن اومدیم خونه خودمون ،خونه خودم بزرگ ،تو اتاق خواب من و پسرم میخوابیم ،شوهرم تو حال مثلا دخترم برده با مامانش اونجا بخوابن ،که بازم دخترم میاد کنار خودم می‌خوابه... مادرش خیلی کمک کرده ،ولی کارای بچه تماما با خودم و همسرم جتی یه شبم نیومده که سر بزنه یا هر چی ،تازه غر هک میزنه که مثلا ۱۱ شب تا ۶ صبح خوابم کمه و خسته میشم و .... میدونی مادر شدن سخت ترین قسمت زندگی یک‌زن ،در عین حال که دلم برا بچه هام غش میره و عاشقشونم ولی واقعا این حجم از تنهایی تو شبای سخت دیگه امشب اذیتم کرد ... خدا خودش میبینه حتما مگه نه 🥲
مامان شهرزاد مامان شهرزاد ۲ سالگی
سلام مامان جونیا خوبین؟
خسته بچه داری و کارهای عید و خونه تکونی نباشین دوستان
اونایی هم که مثل من درگیر مریضی و ویروس بچه اشون و خودشون بودن هم خدا قوت حسابی بهتون
من که دو هفته گذشته رو درگیر این ویروس لعنتی بودم اولش که دخترم گرفت بعد هم شوهرم و بعدش هم خودم درگیر شدم خیلی سخت بود و اذیت شدیم
بچه ام که همه گوشت تنش آب شد تو یک هفته ای که مریض بود 🥺🥺
امیدوارم هیچ بچه ای تو دنیا مریض نشه و درد نکشه طفلی ها گناه دارن💚🍀
قبول دارین وجود مامان هامون تو زندگیمون نعمتیه
من به شخصه اگه مامانم کمکم نبود تو این دوسال که شهرزاد اومده بود خیلی وقتا میشد که کم میاوردم اما همیشه تو سختیا و خستگیام کنارم بوده😍
چند وقت پیش به مامانم گفته بودم که آب قلم تمام کردم و نمیرسم بخرم بذارم بپزه یادش بوده و امروز رفتم خونشون میبینم رفته واسم خریده درست کرده آماده شده گذاشته کنار واسم😍😍
مردم واسه این مهربونی های مادرانه اش با این که ۵ساله ازدواج کردم و الانم خودم مامان شدم ولی هنوزم مثل بچگیام به بودنش و کمک هاش دلم خوشه
هرروز خدارو شکر میکنم واسه داشتنش🤲🫂
تمام تلاشم رو میکنم که منم واسه دخترم مامان خوبی باشم امیدوارم دخترمم بعدها از من به عنوان یک مامان خوب یاد کنه و ازم راضی باشه💗🥰
انشالله همه مامان ها همیشه سایشون بالای سر بچه هاشون باشه 🧿🍀