۱۰ پاسخ

پسر من از خونه مامانم میگیم بریم بیرون فلان سریع میاد
ولی ب پایین ساختمون برسه گریه میکنه
دیگ بهش میگیم بریم خوراکی بخریم
یا خوراکی از قبل تو کیف میذارم نشونش میدم میگم خریدم برات
خداروشکر راضی میشه بی گریه بیاد😅

خواهر زاده منم اینجوری بود تا سن6_۷سالگی به نظرم ایقد باید براشون وقت بذارید و مشغول شون کنید که نی که کاملا راضی بشن با خانه بازی و شهربازی و مهد کودک ایقد اذیت شدیم باهاش

دخترمنم جدیداهمینجوری شده انقدرجیغ وگریه میکنه که اطرافیان بغلش میکننو نگهش میدارن خونه بابام که بدون منوباباش میمونه خونه پدرشوهرم خودمونم شب میمونیم نمونش همین امشب

پسرمنم همینه ولی داره ی کم بهترمیشه

عزیزم باید زیاد ببریش پارک . بین همسن و سالاش باشه.
از تنهایی و تو خونه بودن زیاده.

برای اینکه بهشون خوش میگذره و تو خونه تنها هستن و براشون جذابیتی نداره

دختر منو توصیف کردی دقیقا من دیگه نمیرم جای یا کسی نمیاد بیاد باید بمونه

مام وضعمون همینه ازگریه ضعف میکنه محبوریم میبریم دورش میدیم باماشین تاآقا زاضی بشه

همشون همینن سرویس میکنن آدمو
میبریش گریه میاریش گریه میخوره گریه نمیخوره گریه

دخترمنم همینه نمیدونم چیکار کنم بنظرم چون تو خونه تنهان برای اونه

سوال های مرتبط