سلام مامانا اومدم یکم درددل کنم
من پسر دومم سه ماهشه پسر اولمم به شدت شیطون و پر انرژیه سعی میکنم تا اونجایی که وقت کنم باهاش بازی کنم ولی خیلی کارم زیاده بخدا از طرفی برادرم جوونم یک ماهه که فوت کرده حال روحیم خیلی بده
دلم خوش بود دیروز بردمش تو حموم یک ساعت رنگ بازی کردیم ولی امشب منو باباش بدجوری دعواش کردیم
آخه خیلی اذیت میکنه یک ثانیه تنها بازی نمیکنه بخدا از صبح تا شب دارم باهاش صحبت میکنم و جواب سوالاشو میدم دیگه دهنم کف کرده
اعصابم خیلی ضعیف شده قبلا مامانم کمک حالم بود ولی الان داغ دیده خودش حالش خوب نیست منم موندم دست تنها با اعصابی ضعیف
حس میکنم دارم افسردگی میگیرم
خیلی برا پسرم ناراحتم

و بشدت حق داری هم خسته بشی هم افسرده هم بی حال..... بنظر من تا ب اینجا هم خیلی مامان خوب و کاملی هستی با وجود این اتفاق ها بازم نگران گل پسری هستی....

اما ی کم سعی کن ب خودت هم اهمیت بدی مثلا برای نیم ساعت هم شده وقتی بچه ها خواب هست ی چای خودت مهمون کن شده با خودت حرف بزن گریه کن بخند اما تخلیه کن این حس درونت رو.....

ب خودت اجبار نکن ک من مامان شدم و تمام وظیفه من پختن شستن نگهداری خوابودن مراقبت از اینهاست منم انسانم منم موجود زنده ای هم نیاز دارم ک خلوت کنم نیاز دارم استراحت کنم نیاز دارم محبت ببینم نیاز دارم خودم رو ب ی چای شاخ گل ی لاک قرمز ی دوش آب گرم مهمون کنم ....

بیخیال شو.پسرای منم همسن بچه های توان.کم میارم خیلی وقتا همه همینیم خودتوسرزنش نکن

نمیدونم چی بگم که اروم بشی چون خودمم شرایطم دقیقا مثل شماست
فقط بدون تنها نیستی شاید یکم اروم بشه دلت
بخدا امشب مهمون داشتم،فقط حال گریه دارم😭پسرم بازیگوشه ولی زیر نیست،پسرعموش خیلی زیره همش پسرمو زیر زیر اذیت میکنه تو گوشش میخونه اخرسرم همش مقصر پسرمن میشه همه دعواش میکنن