۶ پاسخ

عزیزم باید از اون اول عادتش میدادی سر بچه اولم همینطوری داستان داستم همش سکوت کوچکترین صدا بیدار میشد اصلا انگار نمیشد نفس کشید جایی میرفتم که بیچاره بودم اصلا نمیشد بخوابونم نمیشه که دهن همه رو بست هی باید میگفتم صدای تلویزیون قطع کنید تو روخدا یخچال باز میکنید یواش صدا نده و این چیزا شاید بگم بعد ۴سالگی دیگه درست شد الان بخوابه بمب هم بترکه سیل بیاد این بیدار نمیشه تا خودش از خواب سیر شه پاشه سر دومی اشتباهم رو تکرار نکردم از همون اول تو هال خوابوندم نبردم تو اتاق خواب تلویزیون هم که همیشه روشن بود خودمم کارای خونه این شد که جساس نیست با وجود اینکه خوابش سنگین نیست ولی سرو صدا بیدارش نمیکنه رفتیم بودیم تالار عروسی باند دو متر بالای سر میز ما بود تو اون صدا خوابید درصورتی که بچه اولم کوچیک بود رفتیم عروسی تالار از اول تا اخرش گریه کرد من بیرون تالار از اسانسور بالا پایین میرفتم که فقط اشکش بند بیاد وقت غذا مامانم غذاشو خورد اومد بیرون من رفتم داخل اصلا مصیبت بود

پسرم ۱۰ ساله ست خوابش سنگین، از اول همینجوری بود، اما دخترم که دومی هست خوابش سبک، مثلا الان خوابه من و پسرم یه گوشه خودمون مشغول کردیم تا خانم بخوابه،
ذات آدما همینقدر متفاوته

گلم از اول باید بهش عادت میدادی تو سر و صدا بخوابه الان خونه ما سر خیابونه منم نزدیک خانوادم نیستم اگه اینطور باشه نمیتونم زندگی کنم اینکه
میتونی به خودت برسی برا همه است غیر اینکه مادر یا یکی نزدیکشون باشه

دختر منم خوابش خیلی سبکه با کوچیکترین صدا بیدار میشه من معمولا میخوابونم تو اتاق خودم کارام اروم انجام میدم بعضی وقتا کلافم میکنه

باید محیط رو پر سر و صدا کنی تا عادت کنه وگرنه تا بزرگسالی هم همینه
دختر من با کوچکترین صدایی بیدار میشد
بعد داداشش تو گریه های اونم می‌خوابه تخت

اگه اینجوری کلا خوابش سبک

سوال های مرتبط