۷ پاسخ

عزیزم شما از بیمارستان میلاد راضی بودی؟؟

یا خدا این جا همون اتاقیه ک من بستری بودم تو میلاد یا اشتباه میکنم

خوشبحالت که به دنیا اومد بغلش کردی ، دیدیش
من که بعد از دو روز بچه هامو دیدم، انقد ذوق داشتم که ببینمشون
چون من سزارین بودم واسه زایمان بیهوش بودم، بعدشم که به هوش اومدم دخترامو برده بودن تو دستگاه و بعد از دو روز تونستم ببینمشون

خدا برات نگهش داره گلم

ای جانمم خانواده زیبااا منم میگم دلتنک روزای اروم دیانام بعد میگم نه این روزاشم بامزس🥹

زیر سایه پدر و مادر باشه انشالله

ای جان دلم عزیزم خدا حفظش کنه
زیر سایه ی پدر و مادر بزرگ بشه انشاالله

سوال های مرتبط

مامان حاج آقا📿 مامان حاج آقا📿 ۱۰ ماهگی
خیلی جدی باید رو مهارت قصه گوویم کار کنم
امشب حج اقا موقع خواب یکم دودل بود انگار
میخواست بخوابه ولی نیاز به یه چی داشت که هولش بده
منم خیلی با اعتماد به نفس شروع کردم براش قصه گفتن
چه افتضاحی
چه افتضاااااحیییی
شرقو وصل میکردم به غرب مچ پارو میزدم به شقیقه
شنگولو منگول رفت قاطی شنل قرمزیا جادوگر بدجنس یهو تبدیل به مامان زینب شد که حج اقا رو لباس خوشگل تنش کرده برده خونه مامان جون اینا بعد مامان جون برای حج اقا عدس پلو با مرغ درست کرده🤢
درواقع این اولین بار بود که میخواستم بداهه براش قصه بگم
اصلا اولین بار بود که قرار بود برای یه موجود زنده آنلاین قصه بگم
ولی دستش درد نکنه بچم آبرو ننشو حفظ کرد
لبخند زد و خوابید😍

بنا به همین مناسبت ممنوع میشم یکم راهنماییم کنید
چه قصه هایی میگید؟
اصن چطور میگید؟ کتابی سایتی مطلبی رفرنسی کوفتی زهرماری چیزی تو بندو بساطتتون دارید که به من کمک کنه؟

پی نوشت: عکس از اولین روزی که حاج اقارو به خونه اوردیم