پسر من خیییییلی به شیر وابسته بود خییییلی یعنی دائم چسبیده بود به سینه،همش اینجا میگفتم بچم غذا نمیخوره بچه ام نیمساعت یکبار شیر میخوره مامانا سرزنشم میکردن،اما یه روشی که من استفاده کردم واسه قطع شیر این بود که تدریجی شیر روز رو قطع کردم شبا قبل خواب غذا بهش میدادم حسابی سیر سیر که میشد میبردمش واسه خواب گاهی روی تاب میخوابید گاهی روی پام،یه چراغ قوه میدادم دستش همینطور که تابش میدادم نور مینداخت رو وسایلش تا بهونه می گرفت میگفتم عروسکت کو نور بنداز روش،سرش گرم میشد تا خوابش میبرد،شب تا صبح دو وعده میخورد که کم کم شد یه وعده و بعدم طی سه شب اون یه وعده هم قطع کردم،تقریبا ۴۰روز طول کشید ولی اصلا سختش نگرفتم خودشم اصلا نفهمید که از شیر گرفتمش کلا کم کم از ذهنش پاک شد،خودم چون فقط شیر میخورد و غذا نمیخورد قبلش شیرم خیلی زیاد بود اینجوری کم کم شیرم کم شد و درد نداشتم اصلا،به بچه هم نگفتم زخم شده یا تلخش نکردم که غصه بخوره

۴ پاسخ

اصلش هم همینه
خیلی خوبه

شیر روز رو تدریجی کم کردم تقریبا یکماه طول کشید،یه لیست نوشته بودم از کارایی که دوست داشت مث آب دادن به گلا و آب بازی و خوراکیایی که علاقه داشت مث مغریجات چون سبحان اصلا غذا نمیخورد،وقتی میگفت ممه سریع میگفتم بیا به گلا آب بدیم،یا بیا بادوم بخوریم،زمان بر بود اولشم امیدی نداشتم ولی واقعا جواب داد

افرین بهترین کارو کردی به بچت اسیب نزدی

آفرین چه خوب و اصولی پیش رفتی
👏👏👏

سوال های مرتبط

مامان reza مامان reza ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من همون اول سینه سمت چپم از سینه سمت راستم کمتر شیر داشت برا همین اول اونی که کمتر شیر داشتو قطع کردم دقیق 10محرم بود که ی سینمو بهش ندادم پسرم دقیق 1سالو 9ماه داشت بعدش کم کم تو طول روز قطع کرم یعنی تا چند روز صبح که بیدار میشد بهش شیر میدادم تو طول شبم شیر بهش میدادم صبح که بیدار میشد شیر بهش میدادم تا 12ظهر و بعدش موقع خواب که ساعت 2ونیم 3میشد باز شیر می‌خورد تا چند روز همین روش و انجام دادم بعدش ظهر که از خواب بیدار میشد بهش شیر نمی‌دادم تا شب یا موقع خواب همونجوری ادامه دادم تا شد صبح که از خواب بلند میشد و ظهر که می‌خوابید و شب موقع خواب شیر نصف شبم مثلا طول شب اگه دوبار یا سه بار بلند میشد بهش شیر میدادم بعد شیر صبح قطع کردم تا چند روز بعد شیر ظهر که می‌خوابید بعد شیر شب که می‌خوابید دگه با شیر پاستوریزه کیک تخم مرغ .گردو بادم پسته آسیاب میکرم طول روز یا شب موقع خواب بهش میدادم براش لالایی میزاشتم یا با ی چیزی سرگرمش میکرم مثلا ی پاکن براش گرفتم اونو خیلی دوست داشت تو دستش می‌گرفت باهاش سرگرم بود تا می‌خوابید چون وابسته به شیر شب بود فقط با شیر می‌خوابید اینم بگم طول شیردهی بعضی وقتا که میدونستم گیجه همین که بهش شیر میدادم چشماشو که می‌بست فوری سینمو در می‌آوردم میزاشتم رو بالشت کنارش میخوابیدم تا بخوابه
مامان برف کوچولو مامان برف کوچولو ۲ سالگی
خانما دیدم خیلیا درگیر از شیر گرفتن هستن گفتم تجربمو بگم شاید به دردتون خورد.
من دخترم به شدت وابسته شیرمادر بود و جز زیر سینه جور دیگه نمیخوابید.
من با این روش رفتم که چهار روز اول شیر روز رو قطع کردم و چهار روز اول چون خیلیم مهمونی بودم سرش گرم بود اذیت نمیشد خیلیم تو روز شیر نمیخورد البته....
۴روز دوم شیر موقع خواب بعدازظهرشو قطع کردم که فکر میکردم سخت باشه چون بدون سینه نمیخوابید.کاری که کردم این بود هر روز خسته اش میکردم.یه روز رفتیم خانه بازی دوروز پارک و خلاصه خستش کردم که بخوابه..اصلا رو پا خوابیدن بلد نبود و موقع خواب یه کم غر میزد و من اهنگ میذاشتم و یک ساعتی طول میداد تا بخوابه حتی یه روز خسته نبود کلا نخوابید منم مجبورش نکردم.....بعد سه روز سوم شیر موقع خواب شب رو قطع کردم فکر میکردم خیلی سخت باشه ولی اصلا سخت نبود فقط دوتا کتاب جدید گرفتم واسش و سعی میکردم تا بی تاب میشه یا اونا سرگرمش کنم.خونرو تاریک میکردیم و لالایی میذاشتم تا خوابش ببره خودش.رو پا کلا دوست نداره یه کم ماساژش میدادم یه کم بغلم میکرد بعد انقدر غلت میرد تا بخوابه و ساعت خوابش به هم ریخت اما اذیتش نکردم که فشار بهش نیاد و تو چهار روز سوم که شیر موقع تو خواب بیدار شدن هم قطع کردم... روز اول یه بار بیدار شد خیلیییی اذیت کرد گریه کرد همسرم بغلش کرد ماساژش داد من جلوش نیومدم خیلی....بار دوم بیدار شد اب دادم خوابید....دیشب هم که شب دوم بود کلا خودش بیدار نشد....کلا وقتی شیر رو کم کنید درخواست شیر هم کم میشه....
بعد من یک عالمه شیر های طعم دار پاکتی و دنت نوشیدنی و ایمیوه و چندتا خوراکی که دوست داره خریدم که بی تابی کرد بدم بهش اما خب دختر من کلا شیر پاستوریزه عادت نداره خیلی نخورد
بقیه اش پایین
مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
از شیر گرفتن بچه 🙂

پارت۱:

سلام به همه ی مامانا و خداقوت از بچه داری ،میخوام تجربه ی خودم از شیر گرفتن بچه رو باشماها هم در میون بزارم شاید مادری مثل من استرس از شیر گرفتن داشته باشه و یا اینکه ندونه از کجا و چجوری شروع کنه ، میخوام کامل از اولش براتون بگم🙂♥️

( بچه ی
من به سینه م به شدت وابسته بود طوری که هر نیم ساعت یه بار باید بهش شیر میدادم😕😏)
از یکماه بیشتره که تصمیم گرفتم بچه مو از شیر بگیرم روز اول تایم ظهر صبح تا ظهر رو یه وعده رو کم کردم ، روز دوم یه وعده ی دیگه رو تا یه هفته این روند کم کردن رو ادامه دادم پایان هفته که شد دیگه کامل تایم بعداز صبحانه تا ناهار بهش ندادم
هفته ی دیگه به همین روند تایم ناهار تا شام رو کم و سپس قطع کردم
این روند رو تا دو هفته ی دیگه ادامه دادم
یعنی تایم صبحانه( بعداز خواب)
ناهار قبل و بعداز خواب
شام (قبل از خواب)
اینجوری شده بود که بچه م فقط موقع خواب شیر میخواست و بدون شیر نمیتونست بخوابه!!!!
که
۴روز پیش تصمیم گرفتم اونم ترک بدم ، روز اول تایم صبح رو بهش دادم ولی ظهر نه( منظورم برای خواب ظهره) یه عالمه بی تابی کرد و خیلی خوابش میومد ولی بهش ندادم و ظهر نخوابید و خیلی گریه و بی تابی میکرد منم بردمش مغازه و براش خوراکی خریدم توی خیابون میچرخوندم ولی بچه م طفلک خسته ی خسته بود وخوابش میمومد😔🥺 ولی من مقاومت کردم
این روند تا شب ادامه دادم، شام خورد و الان موقع خوابش بود ولی نمیتونست بدون ممه بخوابه ساعت نزدیک ۱۲شب شده بود ولی از صبح نخوابیده بود و بلند بلند گریه و بی تابی میکرد منم براش با گوشی کارتونی که دوست داره گذاشتم هم نگاه میکرد و هم بی تاب بود و باز مقاومت کردم تا اینکه در حین کارتون دیدن خوابش برد🥺
مامان ضحا☀️ مامان ضحا☀️ ۲ سالگی
#تجربه ی من از شیرگرفتن دخترم

خداروشکر تونستم بلاخره از شیر بگیرمش.
واسه بعضیا که این تصمیمو دارن گفتم به اشتراک بزارم که اره سخته ولی شدنیه☺️دختر من انقد وابسته شیر دادنم بود که هیچ وقت فکرشو نمیکردم بتونم🤭
خواستمی یه دفعه بگیرم که اصلا نشد، چون هم از نظر روحی واسه خودش خوب نبود هم رو خودم فشار اومد.
هرچی باشه خب ما مامانا هم وابسته میشیم دیگه😊
اومدم اول شیر روزشو قط کردم(اره میدونم اول شیر شب باید قط بشه ولی نشد چون دختر من فقط باید شیر میخوردو میخوابید)
پس اول صبااز خواب که بیدار میشد سینمو با رژ قرمز میزدمو میگفتم اوف شده
نمیخورد حتی ظهرا هم رو پام میخوابوندمش.
شبا بهانه میاوردو شیر میدادم تا میخوابید دیگه عادت کرد موقع خواب شبش و صبا تو خواب میخورد.
تا اینکه سه پیش یکم تلخک زدم و اصلا نخوردو و باز روی پام خوابید. والان خداروشکر سه شبو چهارروزه دیگه کلا نمیخوره خودمم اذیت نشدم سینم باد نکردو درد نکرد حس کردم دارم کم شیرم میشم.این از تجربه من واسه مامان اولیایی که تجربه ندارن چجوری شروع کنن ولی بازم با صلاح دید خودتون نوردیده هاتونو بگیرین.
ولی جدی جدی هم غذاخور میشین
کلا ۲۷ روز طول کشید که از شیر بگیرم و خب خیلی حوصله کنین خیلی دل نازکتر میشن
مامان مامان مامان مامان ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من

دختر من دائما به سینم چسبیده بود با شیر میخوابید و بیدار میشد خیلی وابسته بود در حدس که همه میگفتن پدرتو در میاره تا بگیریش، خودمم دستم نمیگزفت بگیریمش خیلی میترسیدم
از سه ماه قبل از تولدش هربار شیر می‌خورد بهش میگفتم بهد از تولدت شیرم تموم میشه بچه‌های فامیل رو بهش نشون میدادم که دیگه شیر نمیخورن عکس تولد نشونش میدادم که براش بگیرم شیرم تموم میشه ، تا شد شب تولدش ، تولدش رو زودتر گرفتم، دو روز جلوتر ، گقتم زهرا سینم درد میکنه اخ و آوخ کردم که دیگه شیرم تموم شده در کمال ناباوری قبول کرد و ممه ام ناز کرد رفت ، خودم باورم نشد خیلی خوشحال بودم تا اینکه شب شد
وای شب شد ، بهوته هتش شروع شد با بیرون رفتن از سرش افتاد تا یک هفته شبا می‌بردیم بیرون تا از سرش افتاد و خودش تونست بخوابه

خانوما شرط اول از شیر گرفتن نترسیدنه بعدش حوصله مادر ، تا بیدار میشه شمام سرحال بیدار شید صبحانه بدید کلی بازی کنید ببرید بیرون تا بهتر کنار بیاد