۱۲ پاسخ

خب بادستمال مرطوب تمیزشون کن بعد دودقه ای یکیشون ببربشوز ورود بیار وقتی تمیز کرده باشی شستن پاهاشوپ زمان نمیبره .بعدم باهم پیپی میکنن ینی؟

این مشکل منم هست پس هممون همین مشکلو داریم🙃

من قبلا یکی رو میذاشتم داخل تاب یکی رو میبردم حموم ..اما الان هر دو تارو با هم میبرم ..یکی داخل وان بزرگ با پوشک میشینه و با توپ و اسباب بازیاش بازی می کنه اون یکی رو حموم می کنم خشک می کنم میذارم داخل وان بزرگه بشینه اون یکی رو داخل وان کوچیک خودشون حموم می کنم 😅
اما وقتی میام بیرون دیگه چشام سیاهی میره 😅

با دستمال تمیز کن بعد حتما بشورشون دکتر رایان تو ۱۲ روزگی به من گفت هربار حتی اگه پو‌ نکرده بود تعویض کردی بشور اما من پو نکنه با دستمال مرطوب خشک میکنم پو کنه یه مدت با دستمال مرطوب خشک کردم سریع میشستم اما باسنش بعد یکی دو ماه دون دون شد دیگه مستقیم شستم

عزیز برا اینکه تمیز تر هم بشه ترفند دیدم یکم بعد دستمال مرطوب با پنبه خیس عم قشنگ تمیز میکنه ک اثرات دستمال مرطوب نمونه رو تن بچه نسوزه با ابنکه یه دونه دیگه هم دیدم یکم تو جعبه دستمال مرطوب بکم اب میریخت با اون زاحت تر تمیز میکرد بالاخره دوقلوداری واقعا سخت تر از مایی ک یه بچه داریمه

ای کاش من میومدم پرستار بچه هات میشدم بچه خودمم میاوردم 🤣

خب بادستمال تمیز میکنی بعضیا میسوزن میتونی یکیش خواب بود ببر بشور

من ک زمستون با دستمال مرطوب تمیز میکردم بیشتر
تابستونی هم روز در میون شایدم هر روز

مشکل منم همبنه😑یکبشونو میبرم بشورم اونسکی وحشتناک گریه میکنع
منم وایمیسم شوهرم اومذنی میشورم

دستمال مرطوب چه مارکی استفاده میکنی؟

یعنی یه ساله بشن دردسرا تازه شروع میشه😭😭

راحت ی تشت کوچیک با یک آفتابه کوچیک بیار داخل خونه راحت تو تشت بشورش دیگه اون یکی هم گریه نمیکنه، دستمال مرطوب حواست باسه حساسیت بچه پیدا نکنه، پای بعضی از بچه ها رو میسوزونه

سوال های مرتبط

مامان پرنسا🧚‍♀️ مامان پرنسا🧚‍♀️ ۱ سالگی
مامان تربچه مامان تربچه ۱ سالگی
مامانا بیایین یه مشورت، خواهرم بچش ۳سالشه ،با بچه من همیشه همبازیایه خوبی ان ،معمولا هر روزی که خونه مامانم میریم زنگ میزنیم به هم که باهم تو یه روز اونجا باشیم ، هفته پیش خونه مامانم مدام من مواظب بچه ها بودم اون نشسته بود سر گوشی ،من بچه هارو سر گرم میکردم ،شوهرش که اومد من رفتم تو اتاق لباس پوشیده بپوشم از دور دیدم بچم دستش به در بوده و بچه اجیم دوبار درو کوبید رو دست بچم جوری که بچم هلاک شد از گریه ،شوهراجیم دوید طرفش و دستشو گرفت تو دستش و به اجیم میگفت کاش طوری نشده باشه من سریع خودمو رسوندم اجیم گفت بچه ات خودش درو بست رو دست خودش ،درصورتی که من دیدم بچه اون زد برام مهم نبود که کی زد همین که بچه ام اروم شد و سالم بود و دستش فقط قرمز شده بود و رفت دنبال بازی برام کافی بود حرفی نزدم فقط به مامانم گفتم من رفتم لباس بپوشم اینجور شد مامانم به اجیم گفت میخاستی مراقب باشی اجیم جلو شوهرش به مامانم گفت بچه اون کوچیکه اون باید مراقب باشه ، خیلی ناراحت شدم دیگه اومدم خونمون ،و این هفته هم که همه جمع شدن خونه مامانم،مامانم گفت بیا گفتم همش باید نگاهم به بچه ها باشه خونه بمونم بهتره ،با خواهرم قبلا زیاد تلفنی حرف میزدیم از اون شب یه هفته گذشت نه من زنگ زدم نه اون زنگ زد حتی بگه دست بچت ات خوب بود طوری نشده بود که ، الان میخاستم ببینم ناراحتیم بیجا بوده؟باید زنگ میزدم من؟؟
مامان پسرم مامان پسرم ۱ سالگی
سلام مامانا خوبین؟ اومدم تجربم در مورد واکسن ۱۸ ماهگی رو باهاتون به اشتراک بذارم
اول اینکه این واکسن یه واکسن ۳ گانه هستش یکی به صورت خوراکی دوتای دیگه به دستو پا تزریق میشن در مورد پسر من که اینطور بود چون شنیدم میگن اگه بچه لاغر باشه بجای دست به پا میزنن دوم اینکه حدسم اینه که اگه بچه هاتون واکسن ۶ ماهگی واسشون سخت بود احتمال اینکه این واکسن واسشون راحت باشه خیلی زیاده برخلاف گفته خیلیا این واکسن برای پسرم خیلی راحت بود در حدی که روز اول تبش با استا کنترل شد روز دوم و سومم تب نداشت فقط تنها مشکلمون درد پاش و لنگ زدنش بود که اونم شکر خدا حل شد سوم اینکه پاش روز سوم یه کوچولو قرمز شد روز چهارم خودش رفت این تموم چیزی بود که میدونستم گفتم تا استرس واکسنو نداشته باشین چون خودم یه ماه قبلش استرس داشتم اینجا میدیدم که میگفتن خیلی سخته ولی راحت بود البته یادتون باشه بچه با بچه فرق داره امیدوارم واستون مفید بوده باشه و همه بچه ها سالم و سر حال باشن ❤️🙏🏻
مامان امیرعلی ♥ مامان امیرعلی ♥ ۱ سالگی
باورتون میشه یک بچه یک سال و نیمه منو روانی کرده؟ واقعا روانی شدم.
این بچه از صبح تا شب نق میزنه گریه میکنه یعنی یک دقیقه از دستش آسایش نداره
همش بهونه میگیره از دستش هیچ کاری نمیتونم بکنم حتی نمیتونم غذا بخورم.
مگه من بچه دیگران رو ندیدم والا من بچه دیدم خودش با خودش بازی میکنه مامانشو اذیت نمیکنه
اما بچه من منو روانی کرده توقع داره صبح تا شب بشینم کنارش باهاش بازی کنه
خب اون بچه است از بازی کردن خسته نمیشه اما من چند ساعت مگه میتونم باهاش بازی کنم خب اصلا چه بازی کنم؟! اگه من باهاش بازی کنم بعد کی غذا درست میکنه کی ظرفا رو میشوره کی لباسا رو بشوره، بچه من در روز یک ساعت میخوابه من توی اون یک ساعت به کدوم کار برسم، حتی اگه هیچ کار نکنم کنارش بشینم بازم راضی نمیشه میگه بیکار نشین کنارم حتما باهام بازی کن در غیر این صورت گریه میکنه، تنها در یک حالت این بچه ساکته اونم وقتی که گوشی بدم کلیپ نگاه کنه خب من که صبح تا شب نمیتونم بهش گوشی بدم اونجوری مغزش آسیب میبینه من در روز نهایت یک ساعت بهش گوشی میدم اونم وقتی کار واجب دارم، بنده خدا مامان یا زن داداشم گاهی بهم زنگ میزنن باهام صحبت کنن بچه ام نمیزاره بعد‌ اونا میگن نشد ما یک بار به تو زنگ بزنیم صدا گریه بچه ات نیاد، نمی‌دونم واقعا از دستش چیکار کنم همش میچسبه به من همش غر میزنه
قبل بچه دار شدن واقعا تصور نمی‌کردم تبدیل بشم به یه مامان بی اعصاب، من قبلا اینجوری نبودم این بچه منو اینجوری کرد چند ماهه اینطوری شده جاییشم درد نمیکنه الکی فقط بهونه میگیره