۴ پاسخ

عزیزم شرایط منم مثه شماس با این تففادت ک من خواهرو مادر دارم اما شهر دیگه ان و منم دست تنهام
شوهر منم صبح ۵ میره ۸ میاد
دخترمم چندروز دیگه میشه ۲ ماهه
هم شاغلم هم دانشجو
اما
از همون روز اول نزاشتم شوهرم جا خوابشو جدا کنه
الانم دخترم هم کولیک داره هم رفلاکس هم تیرویید
تختشو گذاشتم کنار تخت خودمون فقط تا سه هفته کنار خودمون خوابید الان جاشو جدا کردم ک باشوهرم باهم بخوابیم
ازین ک از شوهرت کمک بخوای نترس درسته سر کار یمره ولی وظیفه ی اونم هست
تو خودت باید شرایط خودتو خوب کنی
چرا بهش نگی توجه میخوای؟
من افسردگی بعد زایمان گرفتم همش گریه میکردم
اما تو اون موقعیت همیشه به شوهرم میگفتم بیا بغلم کن
مردا از بچه ها بدترن
باید بهشون یاد بدی
ازشون بخوای وگرنه نمیدونن چکار کنن
اما اگ ازشون بخوای با جون و دل انجام میدن احساس قدرت میکنن

منم دقیقا عین شما دختر اول ۳ سالش دومی هم تا ۱۷ خرداد بدنیا میاد کل توجه شوهرم رو دخترم از یک نظر خیلی خوشحالم که انقد به فکر دخترم اما من. کلا فراموش شدم کلا وقتی بچه میاد زن و شوهر بینشون فاصله میفته باید دو طرف بخوان این فاصله کم بشه اما ما که روز به روز داریم فاصله بیشتر میشه

به هر حال میگذره باید با خوب و بد بچه داری بسازیم دوماه که شدن خیلی بهتر میشن منم همین طور بودم شهر دور و غریب دست تنها. فقط باید کاری کنی شوهرت خسته نشه کم کم مدیریت کردن رو یاد میگیری دوماهش شد بهتر میشه غصه نخور ....پسر من کلا وقتی خواب بود ساکت بود بعدش کلا گریه میکرد تا ساعت خواب بعدی .دل درد داشت رفلاکس داره .حساسیت پروتئین گاوی داره ولی باید لذت ببریم هرموقع خسته شدی به این فکر کن دیگه بچتو تو این سن و تو این حالت نمیتونی ببینی یک بار دوماه میشن یه بار سه ماهه میشن .

عزیزم منم اوضاعم همینه از اول بارداریم تا حالا با شوهرم یک بار درمورد خودمون حرف نزدیم الانم که بچه ها اومدن کلا حرفی جز بچه نیست روابط بین خودمون کنار رفته
خیلی اشتباهه باید دوباره برگردیم مثل قبل بشیم هرچیزی سرجای خودش
اونکه سر کار بهش زنگ بزن پیام بده حرفای خوب بزنید وسط همون درمورد بچه گفتن از خودتون بگید شبا هم منکه نتونستم ولی اگه تو میتونی بچه ها خوابن برو پیش شوهرت بخواب واسه چند دقیقه هم که شده

سوال های مرتبط