تجربه زایمان طبیعی ۳
از ساعت ۲ تا ۴ سرم رو قطع کرد من همچنان ۲ سانت با دردهای نا منظم و قابل تحمل
ساعت ۴ سرم دوم شروع شد
در واقع من نه دردهام شروع میشد نه دهانه یرحم باز
دومین سرم که شروع شد دردهام خیلی بیشتر شد
باز شروع کردم به تنفس
این تنفس های شکمی خیلی کمکه هم استرست کم میشه هم دردت اروم میشه هم واسه بچه خوبه
تا ساعت ۷ صبح این روند ادامه داشت ساعت ۷ صبح اجازه دادن برم با همسرم صبحانه بخورم همراه با دردی که حالا شدید شده بود
بعدا فهمیدم که چرا ازم خواستن برم برای صبحانه چون میخواستن دوز دارو رو خیلی بیشتر کنن
ساعت ۸ من ۴ سانت بودم و دردای اصلی شروع شده بود
دردا دیگه قابل تحمل نبود
تو ای وضعیت حالت خوابیده درد رو بیشتر میکنه من سعی میکردم پاشم لبه تخت وایستام و اسکات بزنم دردام خیلی شدید بود دیگه نه تنفس شکمی نه اسکات ارومم نمیکرد مانیتوری که دردامو ۸ نشون میداد عددش شده بود ۶۳

چرا همش با حرفات خودمو میبینم سر زایمان اولم ...خدا خودش کمک کنه

وای یاد خودم افتادم🥲

ووووویییی منم یاد خودم افتادم ولی من تو ۴۰ هفته با دردای خودم ک یکم شروع شده بود رفتم نزدیک ب ۲ سانت باز بودم از ساعت ۳ نصف شب تا ۱۲ ظهر طول کشید یدونه سرم فشار گرفتم بقیه اش با آمپول ک ب دستم تزریق می‌کرد دوز آمپول برد بالا ساعت ۱۲ ظهر ۴ سانت بودم همین ک دکتر رفت بیرون حس کردم بچه داره میاد جیغ زدم ک داره میاد ولی خب اونا میگفتن ۴ سانتی هنو نمیاد معاینه کرد دید آره داره میاد یهو فول شده بودم😬😬😬😬از واژن تا مقعدم پاره شد یه ذره ب مقعدم موند

تو چند هفتگی زایمان کردی گلم؟

.....

خب ادامه اش

خودت اصرار داشتی ب طبیعی؟ با این همه معطلی وقتی میدیدن باز نمیشی خب سز میکردن

کارایی ک ب سر من دادن برای بچه اولم