۲ پاسخ

نه همچین احساسی ندارم چون دیگه بیشتر از ۲۴ ساعت وقت ندارم که ۲۴ همش باهاشم .نه تفریحی دارم نه هیچ دلخوشی .اتفاقا من الان از عید احساس خدمتکار بودن دارم ‌.فک میکنم با مادر شدن تبدیل شدم به یه خدمتکار بی مزد و موجب بدون مرخصی که فقط بشوره بسابه بپزه و آخرش هیچ کس قدر ندونه .از خمسن الانم مشخصه دخترم هیچ وقت از بعل باباش بغل من نمیاد چرا چون اون مثل من خسته نیست که از صبح تا میاد بغلش میکنه اون ناراحت ریخت و پاشش نیست میده دستش گند میزنه به خونه من باید جمع کمم من میشم غر غرو اون میشه بابای خنده رو

من دقیقا همین حالو دارم. مولا حس میکنم باهاش خیلی بازی نمیکنم یا وقتایی ک‌مشغول کارم بچم بیکار با خودش‌بازی میکنه خیلی حس بدی پیدا میکنم یا وقتایی ک‌برای خودمم تو گوشی ام‌‌ عصابم‌ خورد‌میشه. ولی خب واقعا جون ندارم ی سره باهاش بازی کنم

سوال های مرتبط