۱۳ پاسخ

برا من بلندشدن از تخت اصلا سخت نبود زود بلندشدم رفتم دستشویی پاهامو شستم شورت پوشیدم نوار بهداشتی گذاشتم بعد اومدم آرایش کردم لباس بیمارستانی ک سفارش داده بودم رو پوشیدم عکاس اومد و یا کلی انرژی عکس گرفتیم
یادمه بعد ملاقات بود یهو یادم اومد پیاده روی نکردم بعد به پرستار گفتم پس کی پیاده روی کنم گف همین الان میتونی برو تو سالن راه برو
رفتم سالن راه برم ولی چه عرض کنم راه رفتنم شبیه دویدن بود😂😂کلا خیلی سرحال بودم چقد با پرستارا میگفتم میخندیدم اونجا منو به عنوان مامان پر انرژی میشناختن😅

ممنونم عزیزم

ممنونم 🤩

مرسی عزیز

فقط طبیعی چقدر راحت بودم 😍🙏🏻

مرسی مامان ارسام جان تجربه تون عالی بود. ❤️
یک سوال موقع راه رفتن کجای شکم رو بگیریم زیر بخیه میشه؟

برا من بلندشدن از تخت اصلا سخت نبود زود بلندشدم رفتم دستشویی پاهامو شستم شورت پوشیدم نوار بهداشتی گذاشتم بعد اومدم آرایش کردم لباس بیمارستانی ک سفارش داده بودم رو پوشیدم عکاس اومد و یا کلی انرژی عکس گرفتیم
یادمه بعد ملاقات بود یهو یادم اومد پیاده روی نکردم بعد به پرستار گفتم پس کی پیاده روی کنم گف همین الان میتونی برو تو سالن راه برو
رفتم سالن راه برم ولی چه عرض کنم راه رفتنم شبیه دویدن بود😂😂کلا خیلی سرحال بودم چقد با پرستارا میگفتم میخندیدم اونجا منو به عنوان مامان پر انرژی میشناختن😅

ممنونم عزیز خیلی لطف کردی
من احتمال زیاد بیهوش بشم نمیدونم سر‌درد بعد بیهوشی رو دارم یا نه؟؟؟

آرسام جون چطوره اذیت نمیکنه؟؟

وای فقط درد اینکه شکم فشار میدن قابل تحمل نیست😭😭😭

شما سزارین بودین عزبزم؟الان سردرد و کمردرد نداری؟

ممنونم عزیزم ابن برای سزارین بود درسته...
طبیعی اینارو نداره

وای متنفرم از همه این‌کارا.اصلا دارم‌دق میکنم‌یا اون روز نیاد یا زود رد بشه

سوال های مرتبط

مامان (😘چال گونه😘) مامان (😘چال گونه😘) ۷ ماهگی
تجربه زایمان

ساعت هفت صبح از خونه حرکت کردیم هشت بیمارستان بودیم رفتیم پذیرش چون روز تعطیل بود رفتیم تریاژ اونجا نامه سزازینمو دادم پذیرش شدم گفتن باید آزمایش بدی جوابش بیاد بعد بری اتاق عمل آزمایش دادم تا جوابش اومد ساعت یازده و نیم شد رفتم اتاق عمل بهم بی حسی زدن یکم طول کشید بی حس شدم بعد شروع کردن موقع فشار شکم یکم درد داشتم اذیت شدم بید گل پسرمو دیدم 🥰🥰😍😍بعدم شروع کردن بخیه زدن بعدم رفتم ریکاوری یکم بعدم رفتم بخش ک ساعت نزدیک دو بعد از ظهر شده بود راستی اینم بگم سوند رو قبل بی حسی زدن ک خیلی اذیت شدم اومدم بخش دردام خیلی زود شروع شد حتی قبل ازبین رفتن بی حسی شیاف دیکلوفناک استفاده کردم بهتر شوم روز اول خیلی اذیت شدم ۱۲ ساعت بعد عمل سوند رو در آوردن ک خیلی درد داشت ولی بعدش راحت شدم پاشدم راه رفتم خیلی بهتر شدم شروع کردم ب خوردن کم کم بهتر شدم ولی بعدش سردرد گرفتم الان ۴۸ ساعته تقریبا زایمان کردم دارم مرخص میشم برم خونه با گل پسرم خیلی خوشحالم امید وارم همتون ب موقع وصحیح سالم زایمان کنید سعی کردم کامل باشه اگه سوالی داشتید در خدمتم
مامان پناه 🐣 مامان پناه 🐣 روزهای ابتدایی تولد
مامان اقاابوالفضل👶🏻🩵 مامان اقاابوالفضل👶🏻🩵 ۶ ماهگی
سلام خانوم‌گلیاصبح‌تون‌بخیر🥰🌹
اومدم از تجربه ام‌بگم‌برای زایمان سزارین مختصر و‌مفید
اول اینکه من ترس بزرگی تو وصل سوند داشتم‌که اصلا درد نداشت بااینکه قبل بی حسی برام‌وصل کردن و‌اینکنه تجربه اولین عمل تو‌زندگیم‌بود‌و‌پامو‌میزاشتم‌تواتاق عمل
امپول بی حسی اصلا درد ندارع فقط ی سوزش حرکت خون‌تو‌پاهات‌حس میکنی ک‌خود‌اثر امپوله دوتا برای من زدن
و برش زدن و‌هیچی تفهمیدم فشار دادن‌شکم‌رو‌دکتر من‌حین‌عمل برام انجام‌داد بعد عمل اصلا شککمو‌فشارندادن
لرز ریکاوری هم ی چیز عجیبیه ک من خودم از اوناایی بودم‌ک بعد زدن امپول بی حسی تنگی نفس گرفتم و‌اکسیژن بهم‌وصل کردن‌حتی تو‌ریکاوری و‌اوردن بخش نفسم‌اذیتم‌میکرد
و‌پمپ‌درد‌هم نیاز نداشتم درکل دوبار شیاف برام‌گفتم‌گذاشتن لازمم شد دردش برا قابل تحمل بود
سخت ترین چیز سزارین راه رفتنسه ک‌نمیتونم‌دروغ بگم ینی قشنگ مردم زنده شدم‌من‌بعد اولین راه رفتن
درکل عمل خوبی بود و‌رازی بودم اینجا هم‌خیلی وحشت ها از سوند دیده بودم و‌وتقعا از کاه کوه ساخته بودن