بالاخره به همسایمون گفتم که بچه هامون خونه همدیگه نرن
نمیدونم کار خوبی کردم یا نه چون هم خانمه آدم خوبیه دخترشم دوس دارم ولی بعضی کاراش رو اعصابمه، و اینکه دخترم دوست دیگه ای نداره و تنها میمونه
کاراش که میگم رو اعصابمه اینه که وقتی میاد خونمون هر پنج دقیقه یه بار میگه خاله آب میخوام هر دو دقیقه میگه خاله اخ دهنم خون اومد خاله اخ دستم درد گرفت و... یه لحظه نمیذاره آرامش داشته باشم
یا مثلا همین که وارد خونمون میشه میگه خاله چی داری بخوریم
چند روز پیش اومد گیلاس یکم داشتیم دادم خوردنش، دو روز بعدش اومد همین رسید گفت خاله گیلاس بیار بخوریم گفتم تموم شد گفت میوه چی داری گفتم نداریم گفت غذا چی گفتم رو گازه هنوز نپخته گفت یخچالتونو باز کن ببینم چی دارید😐 این چیزا تو وجود من قفله، من تو خونه مادرشوهرمم از گشنگی بخوام بمیرمم نمیگم چی دارید
یا مثلا میاد خونمون میره رو میز و صندلی دخترم میشینه دخترمم رو زمین میشینه گریه میکنه
چند روز پیش رفتیم مسجد دوتایی رفتن مهرای سنگی مسجدو اوردن بازی کنن همشو برداشت نذاشت دخترم بازی کنه نصفشون کردم نصفشو دادم دخترم نصفشم به دختر همسایه گفتم اینجوری بازی کنید باز مهرای دخترمو ازش گرفت گفت میخوام برج بسازم گفتم خب یکی تو بذار یکی دختر من باز نذاشت دخترم بذاره دخترمم گریه می کرد منم اوردمش خونه، یکسره حرف میزنه خونمون که میاد یک ثانیه نمی تونه یه جا بشینه
یه سال از دختر من بزرگتره مادرش نوشتن اعداد رو بهش یاد داده ولی من نمیخوام دخترم تو سن کم با آموزش مستقیم چیزی یاد بگیره
هروقت میاد با حالت تحقیر به دخترم میگه من فلان چیزو بلدم تو هم بلدی دخترم با حالت خجالت میگه نه

بهترین کار زندگیتو انجام داری آفرین آرامش دخترت از همچی مهمتره خودت با دخترت وقت بگذرون من با دخترم میریم پارک خانه بازی مغازه براش تبلت جادوی گرفتم آب بازی می‌کنیم قائم موشک میکنیم خلاصه باهم خوشیم خداروشکر

آفرین 👏🏻👏🏻
درست ترین کارِ زندگیتو کردی
آرامش و آینده دخترتو باهاش بیمه کردی
تو داری تعریف میکنی، من حرصم گرفته از این دختربچه..
ب دخترت عزت نفس بده، باید و نبایدش نکن ک بخوره تو پرش
ببرش پارک و جاهایی ک بچه های همسن خودش هستن
وقتی چهار بار بردیش خودش کم کم دوست پیدا میکنه..

وقتی اسباب بازی دخترمو بخواد و دخترم نده تهدید میکنه اگه ندی میرم خونمون دیگه نمیام باهات بازی کنم و دخترم سریع تسلیم میشه، میترسم دخترم تو بزرگسالی برای اینکه طرف مقابلش رو از دست نده تن به همه خواسته های طرفش بده
خلاصه امروز قضیه مهرهای مسجد رو به مادرش گفتم، گفتم تا وقتی دخترم بزرگ بشه و بتونه از حق خودش دفاع کنه باهم نباشن
نمیدونم کار درستی کردم یا نه☹️

خیلی خوب کاری کردی.منم اصلا از این بچه ها خوشم نمیاد یعنی چی ک بخاد همش یه چی بخوره خونه مردم.رفتارشم ک اصلا خوب نیس .همون بهتر ک بچه تنها باشه ولی همچین دوستی هم نداشته باشه.بعد ببخشید مادرش حرفی نزد وقتی بهش گفتید ؟

من جات باشم حاضرم بچم تنهایی بازی کنه ولی نمیزارم همچین بچهایی رو رفتار اعصاب بچم تاثیر بزارن. این معلومه بزرگ بشه از اون پرروهاس

آفرین بهترین کارو کردی

ما هم چند سال پیش ی همسایه همینجوری داشتیم دختره خیلی گستاختر از ازین حرفها بود. آخرشم مادرش با افتخار گفت من دختر مو گرگ بار آوردم !!معنی گرگ بودن رو هم فهمیدیم.خییلی بی فرهنگ بودند.

بهترین کار ممکن رو کردی
دقیقا مشکل منم همینه با بچه برادر شوهرم و همسایه ایم،بارها گفتم بهشون اما انگار نمیخوان بفهمن
بچشونو ول میده خونه ما
خیلی رفتارای بدی داره بچش و پسر منم مدام ازون تقلید میکنه
پسر من حتی نوع حرف زدن اونو تقلید میکنه

مامانش چی گفت؟

اووووف اینی که گفتی دقیقا پسر خواهرشوهرمه اونم یکسال از پسر من بزرگتره دقیقا همین مشکلاتو باهاشون دارم تا جایی که‌جا داره نمیرم خونشون که اونام کمتر بیان‌واقعا بچه ش رو مغزمه

خیلی کار خوبی کردی ولی بچه ات رو ببر خانه بازی یا پارک تا روابط اجتماعی رو یاد بگیره و چون با هر بچه ای حدود چندساعت وقت میگذرونه دیگه وابسته نمیشه و یاد میگیره باید از حقش دفاع کنه...

دمت گرم بهترین کارو کردی 👏👏👏
آفرین که بخاطره رودربایسی و اینکه یکی ناراحت نشه باعث آسیب دخترت و بهم خوردن ارامشتون نشدی

بهترین کار کردی
بچه ها هرروز تو کوچه ان میان دنبال بچم نمیزارم چون تهدیدش میکنن
جفتشون میبرم پارک
یا اگه ببرمشون کوچه خودم پیششون هستم

کار درستی کردین
قطعا

نمیدونم چرا همه کارتو تایید کردن کلی من اینو یاد گرفتم ک بچه ها با همین چالش هان ک رشت میکنن و قوی میشن چهار بار ک دختر همسایه دخترت رو تهدید کنه ک میرم خونمون و... بار پنجم دیگه دخترت میبینه این تهدید ها بیخودیه و دیگه تهدید های بقیه براش مهم نمیشه درصورتی ک خودت ب دخترت آموز بدی در برابر تهدید سر خم نکنه بنظرم خودت دخترت رو آموزش بده و بزار با دختر همسایه بازی کنه و این چالش هارو پشت سر بزاره بزار چند بار حس قهر ودعوا ... رو تجربه کنه و قوی بشه در کنارش شما باید بهش آموزش بدی ک قهر هیچ کس مهم نیست و...
بنظرم کارت اشتباهه ک بچه ات تنها باشه و چیزی رو تجربه نکنه بلخره ک چی ب جامعه نمیخاد دربیاد ؟ با انواع آدم ها نمیخاد برخورد کنه ؟

اووووووف منم حال تورو دارم بچه همسایمون رفتاراش دوس ندارم ودخترم خ تاثیر ازش دیده واون بزرگ تره یکسال واینقد بلده خودشو بالابگیره وهرچی میگم دخترم تو نرو دم خونشون بزار اونم بیاد ولی دخترم نمیفهمه واکنم از دم خونشون تکون نمیخوره وبچه ها میرن پیشش بدم میاد دخترم محتاج کسی باشه وبقبه بچه ها خیابونمون پسره وبایکیشون جوره ک از دخترم کوچیکتره وباادبه ولی دیگ از امروز تصمیم گرفتم فقط همون پسره ک مسدونم کوچیکتره وباادب یا بیاد پیش دخترم یا دخترم بره پیشش چون کسی تو خونشون نیس جز مادرش

بهترین کارو کردی بابا اینجوری دخترت بزرگ میشه تسلیم همه چی میشه عجب بچه ای فقط تهدید میکنه رو اعصابه دیگه ندار بیاد پیشتون کلی بازی و. سرگرمی هست برا بچت بذار نیازی به اون نداره

من کلا نمیزارم بچههمسایه بیاد خونم میرن حیاط بازی میکنن...منم اکثرا یه چیز خوراکی میدم بهشون اونم مادرش بعضی وقتا میاره خودشون دعواشون میشه خودشونم آشتی میکنن دخالت نمی‌کنیم....۶ ماه از بچه من بزرگتره ...آوردن بچه تو حوزه اشتباهه هزار تا اتفاق ممکنه بیوفته...ولی بچه تون به تعامل با بچه احتیاج داره حداقل زو زود پارک ببر بازی کنه ..نگران بازی کردن بقیه باهاش نباشه