۷ پاسخ

ای جان تولدش مبارک انشالله جشن فارغ‌التحصیلیش🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵

ای جانم تولدش مبارک گل پسر❤️

اخی الهی😍😍
خداحفظشکنه گلم
تولدش مبارک انشاالله همیشه موفقیت هاش رو براش جشن بگیری مامان مهربون😍

عزییززززم انشالله روز ب روز شادتر و خوشبخت تر باشه و ی عمر خندشو ببینی🥹 کیاشای عزیزم دو روز از سروین بزرگتره
ای نننههههه😍😍

چشم ودلتون روشن باشه مامان جان.انشالله سالهای سال دورهم ؛این اتفاق مهم را جشن بگیرید

مبارکه گلم منم ۴ روز دیگه تولد پسرمه

تولدش مبارک تولدش انشالله پرتکرار

سوال های مرتبط

مامان مامان دخترم مامان مامان دخترم ۱۴ ماهگی
دقیقا ازهمین میترسیدم که سرم اومد بچم که شیرش رو فقط تو خواب می‌خورد والان یه ماهه اگه دووعده دربیداری بدم با آهنگ وتلویزیون یه ساعت طول میده بخوره .شبا که بیدارمیشد ازخواب به هیچ عنوان شیشه قبول نمی‌کرد پستونک می‌گرفت باز می‌خوابید. شیرشب نمی‌خورد اما بارها بیدارمیشد الان دوهفته هست بیدارمیشه هر نیم ساعت نهایتش هر یه ساعت گریه میکنه پستونک میدم بازم خوابش نمی‌بره بازم اینقدرگریه میکنه تا بخوابه دوباره میبینی یه ساعت بعد بیداره کاش خودم شیرش میدادم یا اینکه همین شیرخشکم به راحتی میخوره بازمیخوابید .خوشحال بودم پستونک رو قبول کرده الانم پستونک رو مک میزنه ولی فقط گریه اونم فقط شبا اینطوریه بزور غدا میدم آخرشب سیر بخوابه بازم همینطوره آبش میدم می‌ترسه شیرباشع اصلا مکافات دارم خوشحال بودم خوابش خوب بود بی چارمون کرده ساعت ۵صبح دیگه تا ۸ راحت میخوابه اما ازبست از۱۲یا ۱ شب تا حدودای ۵صبح اینقدر بیدارمیشه هر نیم ساعت دیگه خواب نداریم وقتی اون میخوابه یعنی مثل قبل میشه بیدارشه باهمین پستونک بخوابه اگرگهواره نباشه که همون ۵صبح به بعدم نمیخوابه اصلا اینطوری نبود آخه چش شده
مامان 💗سوین جون💗 مامان 💗سوین جون💗 ۱۵ ماهگی
پارسال ،امروز پنج شنبه بود رفته بودم بیمارستان کسری برای کلاس پیش مامای همراهم همین که روی توپ نشستم با اولین حرکت درد پریودی گرفتم اصلا فکر نمیکردم چیز مهمی باشه اما به ماماگفتم که گفت بیا بریم nstکه دیدیم بله انقباض
بخاطر بیمه تکمیلی گفتم هنوز ۵ روز دیگه مونده گفت پس برو خونه و حرکت سنگین نکن
لباسم پوشیدم دوقدم‌ برداشتم دیدم به آبی داره میریزه اول فک کردم ادارم داره میاد آخه خیلی میومد‌ توکل بارداریم توجه نکردم قدم بعدی برداشتم دیدم بازم داره میادو من کنترلی روش نداشتم که به ماما گفتم و ازم تست آمینیوشور گرفت که مثبت شد وگفت بگو همسرت بیاد و کارهای بستری انجام بده
حالا امروز جمعه است از صبح درد پریودی دارم نمیدونم چرا
وقتی به پارسال فکرمیکنم بعد از گذشت ۱۲ ساعت از پاره شدن کیسه آبم دخترم ساعت ۶:۱۰دقیقه صبح جمعه بدنیا اومد وعجب ساعات عجیبی سپری کردم ،شیرین ترین دردهارو کشیدم و بهترین ساعات زندگیم گذروندم که مثل روز روشن جلو نظرم هست
خداروشکر میکنم از بابت تمام نعمت هایی که بهم داده و هزاران بار بیشتر بابت وجود دخترم
الهی خدا روزی همه دوستدارانش بکنه انشالله 🙏🙏🙏
مامان برکه❤️ مامان برکه❤️ ۱ سالگی
رسال این موقع دل توو دلم‌ نبود که زودتر مخلوقی که ۹ ماه بند دلم بود رو ببینم
، تا صبح نخوابیدم، دیگه از ماه و روز شماری به ساعت شماری رسیده بودم، ساعت ۶ رفتم بیمارستان و ساعت ۹:۱۷ ، ۳۰ اردیبهشت من از من به دنیا اومد، چشمم که به صورت ماهت افتاد، تموم دنیا مال من شد، شب تا صبح مدام بیدار میشدم‌ نگاهت میکردم و میگفتممم واییی چقدررر خوشگلهههه، اولین بار که صدای گریه‌تو شنیدم یهو قلبم ریخت، چقدرررر صدات خوش آهنگ بود، وقتی بغلت کردم مسحور حضورت شدم و مدهوش بوی تنت شدم، هر سری که لباتو غنچه میکردی و بدنتو کش و قوس میدادی ، دلم قنج میرفت میگفتم همین شکلی توو دلم کش و قوس میرفتی، آخخخ مامان به قربون تک تک اعضای بدنت، ‌یکسال بی نظیر و پر چالشو گذروندیم، خیلی زود از نوزادی در اومدی و پا گرفتی دخترکم، چه خوب شد که اومدی و من این حس و عشق شگفت انگیز رو تجربه کردم ، به معنای واقعی امید زندگیم شدی ، زندگیم تقسیم شد به قبل و بعد تو، اصلا من قبل تو چطور زنده بودم؟ خلاصه که خالصانه عاشقتم، تولدت
Iمبارک زیباترین، شیرینترین و مهربونترین دختر دنیا