۴ پاسخ

فقط لحظه شماری میکنم بر مدرسه😶

ای خواهر دست رو دلم نزار که خووووونه خون
پسری دارم 8سالشه
از لحظه ای که دنیا اومد تا الان که 8سالشه یک ساعت کنارش ارامش نداشتم
کوچیک بود گریه میکرد سرش محکم میکوبوند زمین الان که بزرگ شده خودم با لگد میزنه
بخدا 8سالشه ولی زورم بهش نمیرسه
یعنی به معنای واقعی کلمه کم اوردم و نابود شدم کنارش
امسال میره کلاس سوم
یعنی همش میگم کاش مدرسه باز بشه حداقل یک شیف خونه نبا‌شه من ارامش داشته باشم

وای اره عزیزم واقعا پسر خیلی شیطونه پدر درمیاره

اوووف نگو که دیوونم کرده بعضی وقتا ازشدت عصبانیت میزنمش خدالعنتم کنهههه

سوال های مرتبط