۶ پاسخ

وای ولش کن دیگه اول تا اخر که همه میفهمیدن حالا زودتر چه فرقی میکنه اگه کسی هم چیزی گفت جوابشونو بده اصلا وقتی کسی چیزی داره میگه خرف تو حرف بیار و حرف رو عوض کن مثلا اگه داره میگه چرا اینقد زود و فلان تو هم دست بزار رو نقطه ضعفش مثلا طرف به دخترش حساسه همون وسط حرفش بپر بگو عه راسی دخترت خواستگار نداره نمیخوای عروسش کنی یا مثلا اون روز گفتی دخترت اینجوریه خوب شد خب خخخخ قشنگ ضربه فنیش میکنی میره

چ خجالتیه
مبارکت باشه

به جاریت بگو الو تو دهنت خیس نمیخوره که نمیگم بهت دیگه😐😂 حالا خواهر استرس چه چیزایی داری
قدیمیا میگفت
پنهان که باردار بشی، آشکار جلو همه میزایی

یعنی هرچیم یواشکی حامله بشی و قایمش کنی بالاخره که زایمان میکنی میفهمن😅😅😅

سلام من ی هفته بودم همه رو خبر دار کردممم😂😜

چقد ضایعست همه بفهمن حامله ای خیلی خجالت میکشم اخه بچم هنوز کوچیکه 😂😂😂

سر پسر اولمم یه ماهم کامل شد رفتم توی چهارماه به بقیه گفتم

سوال های مرتبط

مامان دیان کوچولو مامان دیان کوچولو ۱۷ ماهگی
مامانا گرفتار شدم تواین ساختمون
یکی از طبقه‌های پایینمون خانمش مربی مهد کودکه
خانواده خوبین هم بچه‌هاش خیلی با ادبن هم خانواده خیلی خوبین
دیشب که شوهرم رفته بود تو پارکینگ دیانم با خودش برده بود بعد خانمش بهش گفته بود که بدین پسرتونو مثلاً من ببرم با بچه‌ام بازی کنی یه ذره بیاد پیش ما
نه بچه منم اصلاً بی‌قراری نمی‌کنه یعنی با همه ارتباط می‌گیره اصلاً ی‌قرار نیستش که پیش کسی نمونه
بعد دیدم شوهرم نیومد بالا بعد نگران شدم خودم رفتم پایین از ترس اینکه من چیزی بهش نگم وایساده بود که این یه ذره اونجا بمونه بعد بیاره بچه رو
خلاصه اینکه بچه رو گرفت و منم کلی باهاش دعوا کردم که چرا بچه رو دادی خونه همسایه
امروز دوباره همسایه‌ام اومد دم خونمون
که بیاد با بچه ما بازی کنه بعد من بهش گفتم که بزار خب بچه شما بیان اینجا با هم بازی کنن
گفتش که نه آخه می‌دونم خسته‌ای و اینا دیگه یه ذره استراحت کن تو من می‌برمش زود میارمش
نمی‌دونم اصلاً انگار نتونستم نه بگم
اعصابم انقدر خورد شد از این کار دقیقاً طبقه بالاییمونم همین مشکل داشتیم هی میومد می‌گفت بچه رو بده من نمی‌دادم اً نمی‌دونم سر این خانم چرا اینجوری کردم حالا نمی‌دونم احساس کردم مربی مهد کودکی یه ذره اعتماد کردم نمی‌دونم چرا انگار
الان ۵ دقیقه است که بردتش پایین
همش نگرانم همش میگم برم بیارمش
به شوهرم گفتم میگه نه این اخلاق تو خیلی بده اینجوری خوب نیست واقعاً الان تو این دوره زمونه نمیشه به کسی اعتماد کرد بعد فردا خدایی نکرده یه اتفاقی هم بیفته میگم مادرش نباید بچه رو می‌داد نمی‌دونم چیکار کنم به نظرتون دارم اشتباه می‌کنم یا یا نه مثلاً مشکل نیست یه نیم ساعت بخواد خونه کسی بمونه؟