بعدش یه دونه شیاف زدن و سرم زدن و رفتن یکم بهتر شد دردم خلاصه که تا قبل عملم همچی خوب بود تو ریکاوری خیلی اذیتم کردن خیلی درد کشیدم تو بخش هم کلا دوبار اومدن شیاف زدن بهم (دوبارم مامانم رفت ازشون شیاف گرفت) ۴ تام سرم زدن تا فرداش که مرخص بشم .اسم این بیمارستانم میزارم که بدونید چجوریه با اگاهی کامل برید اینا (بیمارستان پاسارگاد ) من واقعا نیتم خراب کردن بیمارستان نیست بیمارستانش سرویس بهداشتیت که خیلی کثیف بود و من و مامانم اونجا معذرت میخوام بیرون روی گرفتیم منم با اون درد مجبور میشم هی بیام پایین از تخت با مصیبت اونم از وضعیت پرسنلش که جلو بیمار بحث و دعوا میکردن اون از وضعیت مسکن دادنشون باید خودت درخواست میکردی اینجوری بگم که اسم بیمارستان خصوصی بود در حد بیمارستان دولتی بود ولی دکترم فوق العادددده بود صرفا جهت این تجربمو گفتم که سزارین خیلی عمل راحتی بود برام کاش بیماذستانمم خوب بود خاطره بدی برام نمیموندشما هم خواستین برین سزارین حتما با خودتون شیاف دیکنوفلاک ببرید که درد نکشید ❤️🌸
گفتم شاید اینم درد نداره ولی بیحسیم رفته بود اینم خیلی دیر اومد بالاسرم بیشرفت با دوتا دستاش رفت توشکمم اونجا دادی زدم و گفتم نمیخوامم دیگه گریم در اومد با اون حال😢اونم میگفت نمیدونم عفونت میکنه باید خون اضافی در بیاد و فلان گفتم نکنن نمیخوام داد زدم خلاصه رفت داشتم گریه میکردم چقد دلم گرفته بود که به اونیکی دختره گفتم بگو بیان منو ببرن بخش اونم صداش در اومد گفت خیلی وقته زنگ زدم نمیان😳که یه اقایی اومد به اون داشت میگفت مریض خیلی وقته اینجاس درد داره خلاصه خدا لعنتشون کنه که انقد اذیتم کردن🥲اومدن ببرنم جلو در اسانسور باز یکی دیگه اومد دست زد به شکمم و باز شروع کردم به گریه کردن 😢بعد بردنی همسرم و مادرم اومدن بالاسرم حالم خیلی بد بود اونام هی ارومم میکردن فکر نمیکردن پایین چه بلایی سرم اوردن خلاصه رفتم بخش و دوتا پرستار مهربون اومدن لباسامو عوض کردن که من همش میلرزیدم میگفتم میخوای فشار بدی شکمم رو میگفتن نه نه ما فشار نمیدیم
خدااا قشنگترین لحضه عمر ادمه😍🥹بعد تمیز کردنش اوردن لپشو چسبودن به لپم بعد باهاش حرف زدم که دیگه گریه نکرد دکترم بخیه زد و بردنم ریکاوری اونجا لرز داشتم و کم کم بیحسی داشت از بدنم خارج میشد دکترم اومد بالاسرم رحمم رو چک کرد گفت اوکیه خوبه من ۹ عملم تموم شده بود ولی خیلی تو ریکاوری نگهم داشتم از شانسمم دوتا ماما یا پرستار بودن نمیدونم باهم لج کرده بودن بحث میکردن و کار نمیکردن بیحسی من ساعت ۱۰ رفت و دردام شروع شد به دختره گفتم مسکن بده بهم گفت باید بری تو بخشاونجا خودشون میزنن ساعت ۱۲ بود دختره اومد بالاسرم با کلی دردی که داشتم گفت میخوام ماساژ بدم
تنها درسی که از این زایمان گرفتم این بود که بیمارستان خیلی خیلی مهمه یکی ممکنه بره بیمارستان دولتی ولی در حد بیمارستان خصوصی رسیدگی کنن یکیم برعکس مثل من بره خصوصی در حد دولتی رسیدگی کنن حتما تحقیق کنید برای بیمارستان
سلاممنمبیمارستانپاسارگاد سزارین میشم
موقع ماساژ شکمخیلی درد داشتید
منم دکتر احمدپور هست
خود دکتر براتون بخیه زد؟؟
اسم دکتر تون چی بود
قدمش مبارک باشه عزیزم
احساساتی شدم متنتو خوندم 🥲
راه رفتن برای اولین بار بعد عمل دردناک بود؟
بیمارستان خصوصی بودی؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.