مامانا من خیلی شدید استرس مریض شدن بچه رو دارم دور از جون
کسی هست مث من باشه
ینی خیلی خیلی استرس اینو دارم

من اوایل نوزادی حساس بودم هفت ماهگی کرونا گرفت دیدم خداروشکر از منم سبک تر گرفت اون حساسیتم برطرف شد

هرچی حساس باشی بدتره بیخیال باش.

من ی دختردایی دارم شیش ماه از دخترم بزرگتره وقتیکه یک سال و نیمش بود زنداییم گذاشت پیش کسی خودش رفت کربلا من همش میگفتم چه مادر بی فکری که بچه کوچیک رو گذاشته پیش کسی رفته کربلا تو همین مدت دختر خودم که مثلا مراقبش بودم دستش با آبجوش سوخت به این نتیجه رسیدم این خداست که مراقب بچه هاس نه ما

نزدیک به عید نوروز دخترم مریض شد بیمارستان بستری کردیم ۴ روز به عید مرخص شد بعد از ی هفته خیلی یهویی ی چیزی مثل خوره افتاد به جونم که باید خیلی مراقب دخترم باشم وگرنه مریض میشه ی تب سنج دستم بود روزی ده بار تبشو میگرفتم با اینکه علائم مریضی نداشت بس فکر و خیال کردم داشتم روانی میشدم تا اینکه خودم مریض شدم باز درگیر بیماری خودم بودم بنظرم چه بخواهی چه نخواهی بچه مریض میشه فقط باید بسپاری به خدا خودش مراقبش باشه هیچ کاری از دست ما برنمیاد الان دیگه سعی میکنم خیلی حساسیت به خرج ندم

همه مادرها استرس دارند ولی چاره چیه بچه بازم مریض میشه دختر من امسال پیش میش دلم زدم به دریا هر دو میفرستم هی مریض میشن دوباره میفرستم تا بدن ایمنی بشه

و من

منم هستم