۱۰ پاسخ

به خواهرت خب بگو که دخترش اینکارو میکنن به بچه منم یاد داده بزار اون. به دخترش بگه شماهم توجیهش کن اینکار خیلی بده اگه اینکارارو کنی کسی سمتت نمیاد باهات دوست نمیشه بهش بگو اگه دخترخالت هم اینکارو کرد بگو زشته این کار خوب نیست دیگه اینکارو نکن

بنظرم به خواهرت بگو و اونم یه کاری برا دخترش کنه که اونم از سرش بپره هی نخاد به دختر شماهم یادآوری کنه

عزیزم تنبیه بدترین کاریه که می تونی انجام بدی چون مطمئن باش بعدش بازم لج می‌کنه انجام میده کلا با مهربونیت و حواس پرتی کردن کنترل کن

حواسش رو پرت کن هرچی گیر بدی قایمکی می‌کنه یابگو اونکاروکنی مریض میشی از اونجات کرم یاسوسک میاد

در مورد هانا ریلکس بودن جوابه
مثلا یه لحظه همون موقع بهش میگم نکن کار بدیه، دیگه توضیح نمیدم، یه مدت بعد کامل بهش میگم که چرا بده و عواقبش چیه، باز تکرار کرد فقط صداش می کنم و اشاره تا یادش بیاد.
این بین کمتر دیدن اون بچه هم کمک کننده س، حالا چون نزدیکه بهتره اغلب یه والد پیششون باشه و بازی کنه و راهبری کنه امور رو که اون دوتا باهم تنها نشن یا بیکار نشن . سخته خیلی هم سخته ولی چاره نیس

در مورد هانا ریلکس بودن جوابه
مثلا یه لحظه همون موقع بهش میگم نکن کار بدیه، دیگه توضیح نمیدم، یه مدت بعد کامل بهش میگم که چرا بده و عواقبش چیه، باز تکرار کرد فقط صداش می کنم و اشاره تا یادش بیاد.
این بین کمتر دیدن اون بچه هم کمک کننده س، حالا چون نزدیکه بهتره اغلب یه والد پیششون باشه و بازی کنه و راهبری کنه امور رو که اون دوتا باهم تنها نشن یا بیکار نشن . سخته خیلی هم سخته ولی چاره نیس

من به پسرم گفتم دستت کثیف میشه
جایی که جیش میاد وپی پی میاد کثیف
اگه دست بزنه میبرمش دست شو بامایع میشورم ومیگم اگه دست بزنی من دسگه دست توبوس نمیکنم چون بوی بدی میده
دیگه چیزی از دستت نمیگیرم و...
الان دیگه کلا خودش میدونه نباید دست بزنه
ولی اوایلش که تقریبا سه سالش بود همش میگفت مامان باید دستمو بوس کنی اگه دست میزد میگفتم دیگه دست تو بوس نمیکنم
خداروشکر الان ۴ سالشه اصلا دست نمیزنه

یه عکس العمل جدی اول از همه خواهر بعد خواهر زاده

کاش همونقدر که ما حساسیم روی تربیت بچه بقیه هم بودن
منم ی برادر زاده ۶ ساله دارم از اینکه نفس باهاش تنها باشه احساس خفگی میکنم
اونقد رفتارای بد داره همیشه نگرانم
جیغ میزنه بلند حرف میزنه پرخاش میکنه ی حرکاتی انجام میده فشارم میره رو هزار همه کلمات اشتباه میگه خلاصه از ترسش خیلی کم میرم خونه پدرم چون تا بریم سریع میاد پایین و داستان شروع میشه
شما هم سعی کن خونه شون نری

ببخشید این و میگم ولی اگر خودم به شخصه بودم جوری تنبیهش می کردم که تا آخر عمر تو ذهنش بمونه به نظر خیلی مسئله جدی و مهمی هست بعضی وقتا تنبیه لازمه

سوال های مرتبط