۴ پاسخ

وزنش چقدر بود بستری که نشد بچه؟

عزیزم منم دیروز زایمان کردم دقیقا تو ۳۶ هفته و ۳ روز درست مثل شما
من از قبل آمپول ریه هم زده بودم ولی پسرمو الان بردن دستگاه میگن تنفسش مشکل داره یکم
برا شما وضعیتش چطوره؟🥹

مبارک باشه عزیزم
میگما نی نی خوشگلتو نبردن دستگاه ؟ همه چیش اوکیه ؟

بسلامتی قدم نو رسیده مبارک از قبل میخواستی سزارین بشی یا سزارین اجباری شدی؟

سوال های مرتبط

مامان فرهان مامان فرهان روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا من بعد یک هفته تازه وقت کردم بیام از تجربه زایمانم بگم،من روز ۴ شنبه ۹ آبان ساعت ۶ صبح بدون درد و ۴۰ هفته کامل رفتم بیمارستان موسی بن جعفر برای بستری،تا کارای تشکیل پرونده رو انجام دادیم ساعت تقریبا ۸ بود که زایشگاه بستری شدم ماما معاینه کرد و زنگ زد به دکترم شرح حال داد ازش پرسیدم وضعیتم چجوریه که گفت باز نیستی بهم قرص زیر زبونی داد ولی دردام شروع نشد هر نیم ساعت یبار هم معاینه می‌کرد که ببینه فرقی کردم یا نه آخرش تو نوار قلب بچم ی مشکلی پیش اومد که زنگ زد به دکترم اونم انگار گفته بود کیسه ابشو پاره کن ببین بچه مدفوع کرده یا نه این بخشش واقعا وحشتناک بود خیلی درد کشیدم تا پاره شد جیغ میزدم و گریه میکردم کیسه آبم که پاره شد آب سبز ازم اومد ماما گفت بچه مدفوع کرده آماده کنین برای سزارین اورژانسی سریع زنگ زد به دکترم گفت و دکتر گفت تا ۱ ساعت دیگه خودمو میرسونم تو این فاصله کیسه آبم پاره شده بود انقباضات شروع شده بود همینجوری درد کشیدم تا دکتر رسیدم و رفتم عمل و با بیهوشی سز شدم🙃🙂
مامان خانم لوبیا مامان خانم لوبیا ۲ ماهگی
مامان فاطمه مامان فاطمه ۸ ماهگی
تجربه زایمانم 💫🤍❤💖
من روز دوشنبه ۱۴ اسفند ماه رفتم پیش دکترم معاینه تحریکی کرد و گفت سه سانت اندازه دو انگشت باز شدم بعد از معاینه لکه بینی گرفتم تا عصر شب درد داشتم نه در حد درد پریودی و نامنظم
رفتم حموم ورزش کردم دوش آب گرم گرفتم قر کمر رفتم
فردا ساعت ده صبح که بیدار شدم هیچ درد ی نداشتم فقط کمر درد پریودی که چند روزی بود داشتم
ساعت ۱۱ ی تیکه حالت ترشح غلیط و خونی
بیشتر شبیه لخته خون بود ازم اومد کارمو کردم ساعت ۱ رفتم بیمارستان
دکتر اومد معاینه کرد گفت همون دو انگشت دیروز
اولش نمی‌خواست بستری کنه و گفت هنوز دو انگشتی من گفتم درد دارم
آن اس تی وصل کرد و متوجه شد که من درد دارم بستریم کرد تا ساعت ۴ دردام خیلی کم بود ساعت ۴ اومد امپول فشار وصل کرد بهم
دردام‌زیاد تر از قبل شد و داشت منطم‌میشد ولی خیلی شدید نبود قابل تحمل بود
ساعت ۷ دکترم‌ اومد و کیسه آب و ترکوند ی آب داغ و زیادی ازم خارج شد
از اون موقع به بعد دردام منم تر و شدید تر شد ساعت ۹ تا ۱۰ توی اتاق راه رفتم بهم توپ داد روی توپ ورزش کردم
کمی غذا خوردم
ساعت ۱۰ و رب اومد معاینه کرد گفت ۵ ۶ سانتی ی ۵ دیقه ای دوباره راه رفتم. بعد ردی تخت دراز کشیدم و امپول و دوباره بهم وصل کرد ی دفعه انگار بدنم واکنش نشون داد ی درد شدیدی منو گرفت و احساس مدفوع زیاد داشتم. دکترم و صدا کردم گفت اون مدفوع نیس سر بچته اومد و با تعجب گفت فول شدی
همین الان معاینه کردم ۵ ۶ سانت بودی
خلاصه اومد و با چند تا زور دختر نازم به دنیا اومد🥰 ۴ تا هم بخیه خوردم
دخترم ۱۵ اسفند ماه❤ ساعت ۱۰ و نیم 💜۳۹ هفته و ۵ روز 🩵با وزن ۳۶۵۰ 🧡
مامان یونا مامان یونا ۳ ماهگی
خانما من کیسه ابم پاره شد و الان بستری ام که سزارین بشم ،همین الان چنتا توصیه بهتون بکنم اولا که هر تغییری رو جدی بگیرین ،نشتی کیسه اب دقیقا اول کم کم یکم اب به فواصل یه ربع یا حتی نیم ساعت خارج میشه که ادم تشخیص نمیده ترشحه یا ادراره یا نشتی ،ولی دقت کنین هر چیزی که مایع بی رنگ و بی بو و حجم یکم غیر طبیعی ازتون خارج شد میتونه مایع امونیوتیک باشه ،من از ساعت ده شب نیم ساعت یبار این حالتارو داشتم حرکت بچه ام خوب بود نمیخواستمم برم بیمارستان ،ولی طرفای یک شب خواستم بخوابم دیدم با هر پهلو شدن انگار اب ازم خارج میشه اومدم بیمارستان و تست امینوشور دادم البتع پرستار همون اول که دیدم گفت کیسه ابته ،چون درد نداشتم و شرایط جنینم تحت کنترله تا الان معطل کردن که دکترم تا ۶صب بیاد و خودش عمل کنه ،انژیوکتم اصلا درد نداشت من سوندم قرار بود دکترم تو بی حسی بزاره برام ولی چون اورژانسی شدم پرستار همینجا تو‌زایشگاه برام گذاشت و اصلا هیچ دردی نداشت و بعدش تا الان که اصلا اذیتم نکرده ،حالا دعا کنین بچه سالم و‌خوب به دنیا بیاد حال خودمم خیلی بد نباشه بقیشو براتون بنویسم
مامان کارن مامان کارن ۱ ماهگی
تجربه من از سزارین❤️
۳۷ هفته ۵ روز بودم شب ساعت ۱۱ نیم بود فک کنم تلویزیون نگاه میکردم خواستم از جام بلند بشم که یکدفعه یکمی آب ازم خارج شد فهمیدم خودشه قرار بود شیراز عمل کنم خونمون یاسوجه زنگ زدم منشی شیراز گفت خبری نیست همین الان لباس بپوش سریع حرکت کن تا ۳نیم شب خبری نیست منم با استرس لباس پوشیدم وسیله هامون جمع کردیم رفتیم دنبال پدر مادرم رفتیم تو راه رفتم سرویس دوباره آب ازم خارج شد اما کم چون داخل ماشین دراز کشیده بودم زیاد خارج نشد خلاصه ساعت ۳ بود رسیدیم همین ک از ماشین پیاده شدم رفتم بیمارستان کل آب ازم خارج شد خیلی زیاد بود نوار قلب گرفتن مشکلی نداشت دکتر هم خونشون خواب بود ی نیم ساعت طول کشید اومد منو بردن اتاق عمل سوند وصل کردن درد داشت اما نه زیاد
بی حسی هم زدن فورن بدنم داخل بی حس شد همین ک ی خانمی داشت با من حرف می زد ۵ دقیقه هم نبود یکدفع صدای گریه اومد اصلا نفهمیدم کی به دنیا اومد بدون هیچ دردی .یکساعت خرده ریکاوری بودم بعد اوردنم بخش دردم شروع شد اومدن شیاف زدن دارو زدن بهتر شدم ساعت ۱۲ ظهر بلند شدم حرکت کردم دردم قابل تحمل بود اونجوری ک میگفتن سزارین سخته سخت نیست راه بری خیلی خوبه من راه میرفتم شیاف هم میزدم خوب بود ی چیز دیگه براتون بگم ما ک با عجله اومدیم فقط پتو بالشت بچه رو آورده بودیم ساک بچه رو فراموش کردیم رفتیم شیراز لباس براش خریدیم تنش کردیم .اینم از سزارین من😂😂😍😍🥰❤️