۸ پاسخ

من بودم میرفتم دست یکیو میگرفتم میرقصیدم😂

من جات بودم میرفتم همونجا ی چیزی ب دوتاشون میگفتم ک ب خودشون بیان

شوهر منم گوشیش بیس تا رمز داره و میگه شخصیه ولی خودش همش سرش تو گوشی منه منم تا حالا بدون اجازش یه قدم برنداشتم بخدا
انقد دلم پره ک نگو

همون موقع بلند می‌شدی دستاشونا از هم جدا میکردی و خودت دست شوهرتا می‌گرفتی و میرقصیدی من نمی‌دونم چرا این مردان انقد پرو شدن

به نظرم با مشاور صحبت کن

باهاش منطقی صحبت کن
با آرامش بگو من اذیت میشم
بگو اگه برعکس بود و من این کارو میکردم چه رفتاری میکردی بگو من همین رفتارو بکنم

عزیزم یجاهایی باید خودت زندگیتو سفت بچسبی من بودم به شخصه نمیرفتم یا اون لحظه میرفتی بینشون
والا من جای شما حرصی شدم الان

اون خانم مجرده؟

سوال های مرتبط

مامان delin مامان delin ۱ سالگی
دیروز مهمونی بودیم خونه مادرشوهرم همه همسرمم دعوت بودن بعد یه بچه سه ساله داره یه دختر ۲۰ ماهه .... دلین خیلی رو وسایلش حساسه یعنی اسباب بازیاشو میشناسه بعد پسره امد اسباب بازی دلین و از دستش کشید و دلین و هولش داد عقب 🙂 من داشتم از دور نگاه میکردم دلینم سعی کرد ازش پس بگیره بعد برگشت سمت من منم دست دلین و گرفتم گفتم الان میریم پس میگیریم وسیلتو رفتم با مهربونی بهش گفتم داداشی چرا دلین و هول دادی اون از تو کوچولو تره ماشینشو بده بهش باهم بازی کنید بعد یهو مامانش امد گفت چرا از دست بچم میگیری این الان تو دوره لجبازی بچه تو نمیفهمه و بچه من تو سنیه که میفهمه اصلا ما از این به بعد جایی که دلین باشه نمیایم منم جواب ندادم ولی تو دلم گفتم به جهنم والا نیا مگه من عاشق قیافتم .....ولی حالا خدایی این رفتارش درسته دختر من از الان همش بهش میگم باید وقتی وسیله ایی برای تو نیست از صاحبش اجازه بگیری حتی وقتی میخاد دست بزنه به قمقمه اب عمه اش صداش میکنه دست نمیزنه
مامان 👼🏻آیهان👼🏻 مامان 👼🏻آیهان👼🏻 ۱ سالگی
دیشب خواهر شوهرم دعوتمون کرده بود برای شام
پسر منم کمی شلوغ و یکجا نمیشینه همشونم میدونن که موقعیت بچم اینجوری .
بچه تا میخواست تکون بخوره شوهر خواهر شوهرم وای بچه شلوغه وای چجوری نگه میدارین بچه فلانه بچه بهمانه خواهر شوهرم خودش طالبی داد دست بچم من گفتم نده نمیفهمه می‌مالد اینور اونور نه چیزی نمیکنه پسرمم با بچه اونا رفت اتاق نگو مالیده به رو تختیشون خواهر شوهرم دیده برگشته اره روتختی رو ایهان کثیف کرد منم گفتم چند بار گفتم نده به روی ادم وایمیستین من میدونم خسیت بچمو شوهرش اره میگرفتی دا از دست بچه منم گفت اقا گرفتم بازم خانومت داد دست بچه ناراحتین بدین ببرم بدم بشورن چندین بار باز تیکه مینداخت وسط در باره بچه م منم دیگه صبرم لب ریز شود به بچه اونا تیکه انداختم برگشتم گفتم من بچه شلوغ دوس دارم دوس دارم تمام انرژی شو بریزه بیرون بچه کسل چه فایده مثل منگولا بشینه یه طرف بعدا عقدیی بشه .
مادر شوهرم هی وای چرا اونجوری گفتی الان ناراحت میشن گفتم بزرگ احترام خودشو نگه داره من نمیزارم روی بچه ام هر کسی یه مارکی بچسبونه حالا ببینه خودش خوشش میاد یکی بچه شو تحقیر بکنه
از شب تا الان سر دردم مریضم کردن رسما😖🥴🙂
ادم با خر یه جا بشینه با خانواده شوهر من یه جا نیفته
مامان رایان مامان رایان ۱۶ ماهگی
خواهر شوهرم با دخترش اومدن خونمون ...
یه بسته هله و هوله خریده دخترش از صبح هی باز میکنه دونه دونه میخوره ی بارم ی لواشک داد دست رایان گفتم نه هیچی نده دستش اینا خوب نیست خودتم نباید بخوری رایان نهایتش چوب کنجدی میخوره من اینجور چیزا هیچ وقت نمیدم دستش ☺️
بعد نشست پشت تبلبتش کارتون نگاه کرد حتی گفت رایان بیا باهم کارتون نگاه کنیم گفتم نه رایان گوشی و تبلت اصلا نگاه نمیکنه ، کارتون هم نهایت تو تی وی میذارم یکم نگا کنه گوشی خوب نیست ،
خلاصه من تعارع ندارم سر بچه ام کسی کار اشتباهی بکنه میگم بهش ،
شوهرم زنگ زده بود که چیکار میکننن با رایان بازی میکنه الیانا گفتم نه بابا با تبلت کارتون نگاه میکنه گفت عجبا همش کارتون میگه تو اینجوری تربیت نکن بچه رو که فقط گوشی و کارتون نگاه کنه ، میگم خب باید به بچه بگی چه کاری درسته چه کاری غلط وگرنه بچه از کجا بدونه وقتی هی هله و هوله میخوره مامانم چیزی نمیگه بهش بعدا به مشکل میخوره بزرگ شدنی ،
خلاصه بچه هادسته گل هستن و عزیزن ولی تربیتشون عزیزتر و مهم تره ،
اینکه بتونی حیلیا چیزا به بچه یاد بدی خیلی سخته ،
الانم پسرم خوابش میاد به الیانا میگم برو رو مبل دراز بکش تا رایان رو بخوابونم بعد هر کاری میخوای بکن ولی گوش نمیده با رایان بازی میکنه 😏😏😏😏 پسر منم تا همه نخوابن نمیخوابه و شدید خوابش میاد
یعنی پشیمون شدم از اینکه گفتم بیاین خونمون 🫥🫥