باز دلم مث همیشه گرفته فقط دلم میخواد گریه کنم که هیچ تاثیری نداره آروم نمیشم از غم و ناراحتی شیرم خشک شد
همش میگن پسرت رفته بر نمیگرده چرا خودت و ناراحت میکنی عذاب میدی خب چکار کنم دست خودم نیس همش بخاطر دلتنگیه یاد خاطراتش میفتم دلم آتیش میگیره بعد ۵سال با کلی ذوق وشوق باردارشدم ۹ماه بارداری پر از استرس همش خونریزی داشتم که مبادا بچه چیزییش بشه بعد نصف شبی کیسه آبم ترکید زایمان سختی داشتم وقتی بغلش گرفتم کل سختی ها فراموشم شد امیرعلی شادی و خوشبختی آورد به زندگیم بعد یکسالگی زود به زود مریض میشد هیچ دکتری تشخیص نداد نفهمید که درد بچه چیه که درمان میشد .
تو یه لحضه حالش بد شد و بیمارستان حالش بحرانی تر شد صبح که شدنفس های آخرش و کشید و پرواز کرد رفت 😭😭😭😭 سه سال زحمت اون همه خاطراتش چطور تو ۵ ماه بیخیالش بشم آروم باشم کنار بیام .
وقتش نبود پسرم به خواسته هاش نرسید دوست داشت بدو بدو بازی بکنه بپر بپر کنه که میگفتم بزرگتر بشی خیلی زود از پیشم رفت داغش وگذاشت تو دلم
خیلی نا امید شدم از زندگی و دنیاااا خستم ادامه زندگی برام سخته دیگه دارم کم میارم نمیتونم تحمل کنم بدون امیرعلی و خنده هاش دنیا برام جهنمه .🖤💔

تصویر
۲۲ پاسخ

زبانم قاصره نمی‌دونم چی بگم، فقط اشکه که از چشمام سرازیره، خدا بهت صبر بده خواهرم، خدا کمکت کنه از این حال بیرون بیای، واقعا نمیشه گفت ناراحت نباش میگذره، فراموش نمیشه هیچوقت، با تمام وجودم برات دعا میکنم که برگردی به زندگی و خدا دوباره یه فرشته بهت عنایت کنه، شاید تنها راهی که بتونه دلتو آروم کنه بچه دار شدنه.

عزیز دلم مامان امیر علی عزیزم خدا بهت صبر بده خواهر گلم چه میشه کرد الان بچه دیگه ای هم داری ،،،دوباره باردارشو خدا یه امیر علی دیگه ای بهت میده انشالله اون امیر علی سرنوشتش این گونه بود من برا بی قراری دلت دعا میکنم اروم بشی 😢😢😢😢

عزیزم کاملادرکت میکنم چون برامنم اتفاق افتاده ۹ماه ویارشدیدواز۸ماهگی آواره ی دکتروبیمارستان بچم یکسال ونیمش بودکه فوت شدجلوی چشام ۹ماه زجرمیکشید وتوی شایدکمترازنیم ساعت حالش بدشدوتموم کرد انگارهمون روزیکی بهم گفته بودمیخوادخونمون شلوغ بشه ازصبح زودکه بلندشدم تاظهرکل خونه روتمیزکردم ناهارپختم که دیدم پسرم داره بالامیاره به مامانم زنگ زدم سریع اومد مامانم فهمیددکترابهمون گفته بودن بچت آفتاب لب بومه یه لحظه جلوی چشمام تموم شدخیلی سنم کم بودشایدباورت نشه بهش نگاه میکردم ولی میترسیدم بهش نزدیک بشم لحظه خاکسپاری داغش برایه عمررودلم موندداغی که هیچکش درک نکردوهنوزبعد۷سال جیگرم میسوزه ولی جلوی خودم روگرفتم نزاشتم کسی بفهمه فقط توی تنهایی هام گریه کردم حالاخداروشکریه گل پسردارم ولی هنوزداغ اون برام تازه هست داغ چیزی نیست که بشه فراموش کردولی زندگی ادامه داره

خدا بهت صبر بده عزیزم میشه بپرسم چی شده پسرتون 🖤

😭😭😭😭😭😭😭😭😭

چیشده عزیزم خدابیامرزه

الهی عزیزم خدابه دلت آرامش بده😭😭😭😭

😔😔😭

الهی بگردم😭
خدابهت صبر بده
خدا جای خالیشو با ی بچه دیگه براتون پر کنه

حق داری تا آخر عمر حق داری واقعا نمیدونم چی بگم ...

ااالهی بچم چه لب و چشمی داشت 💔🖤🖤
خدا صبرت بده عزیزم
چه کنیم درشمع فروزان بچمون میسوزیم ❤️‍🔥😭

عزیزم همه تاپیک هات خوندم همسن پسرم بوده پسرت
باخوندن تاپیکت به پسرم نگاه کردم میگفتم اگراز پیشم بره میمیرم
فکرش داغونم کرد شما واقعا حق داری

خداوند بهتون صبر و آرامش بده عزیزم🖤🥀

چقدرم پسرت امیر علی خوشکل وناز بوده الهی بمیرم براش

الهی خدا بهت صبر بده خیلی سخته وناراحت کننده اون جاش توی بهشته نگرانش نباش مطمئن باش تا روزی ک بخاد بری پیشش منتظرت میمونه واقعا خیلی درناکه چشام پراز اشک شده نمیتونم بخوبی بنویسم فدات ما مامانای گهواره رو تو غم خودت شریک بدون انشالله دیگه هیچ وقت غم نبینی عزیز دلم

وای عزیزم حتی تصور از دست دادن عزیزان سخته چه برسه به اینکه از دست بدی خدا به دلت صبر بده عزیزم

ذکر بخون خواهرم آروم شو آیت الکرسی بخون می‌دونم چی میکشی فدای اون دل ما آرامت عزیزم سخته ولی از خدا می‌خوام بهت صبر بده هنوز جوونی دوباره باردارشو خودتو مشغول هنری بکن تا یادت نیاد ولی چکار میشه کرد فدات بشم گریم گرفت انشالله خدا بهت سلامتی بده

انشالله خدا بهت صبربده حرفای مامان ایلدا حرفای منم هست انشالله خدا راهی جلوی راهت بزاره که بتونی باهاش کناربیای

فقط میتونم بگم خدا صبرت بده منکه جیگرم خون شد وای به حال دل تو عزیزم سخته واسه ۱لحظس قربونت برم

فقط میتونم دعاکنم خدا به دلت آرامش بده

انشالله خدا بهت صبر بده دوباره باردار بشی🥲🖤

عزیزم واقعا ناراحت شدم اینو بدون کی گفته فراموش کنی اون بچت بوده و تو مادر یه مادر هیچوقت بچشو فراموش نمیکنه فقط بپذیر که رفته مرحله بعد
میدونستی وقتی خدا دوست نداره بنده اش خیلی اذیت بشه زود میبره پیش خودش اینم بدون اون بچه الان آگاهه و با بی‌تابی تو خیلی اذیت میشه فقط براش صدقه بده خیرات بده تا آروم بشی

سوال های مرتبط

مامان M&N مامان M&N ۱۵ ماهگی
سلام حالم خرابه باز مث همیشه خیلی دلم گرفته هر طرف و هرجا خاطرات امیرعلی پسرم هس وقتی یادش میفتم دلم آتیش میگیره بدترین درد دنیااا دلتنگیه که بیشتراز این نمیشه تحمل کرد ‌بغض گلوم میگیره نفسم بند میاد
خونه داداشم اومدم دلم داره میترکه یاد اون روزااا افتادم که خونه داداشم تامیومدم به محض اینکه امیرعلی میزاشتم زمین میرفت سمت عروس هایلندی و آکواریوم ماهی هاااا خیلی دوست داشت بعد اسرار کردجوجو میخوام یکی از عروس هلندی های داداشم برا امیرعلی گرفتم خیلی بهش وابسته شده بود مدام باهاش بازی می‌کرد در قفس باز می کرد تا عروس هلندی بیرون بیاد میرفت دنبالش دم عروس هلندی می‌کشید پسرم ذوق میکرد اما همسرم گفت عروس هلندی خیلی صدا میده همش به دست میگیره مریض نشه فروختش طفلی پسرم چند روز همش سراغ جوجو شو می‌گرفت بهونه گیری میکرد بمیرم براش کاش میشد به دوسال قبل زندگیم برمی گشتم اون روزها و لحضه هایی که امیر علی پیشم بود زندگی قشنگ و شادی داشتیم ولی دیگه هیچی مثل قبل نمیشه بعد رفتن امیر علی زندگی برام جهنمه.
متنفر و دلگیرررم از دنیااااااا .
مامان M&N مامان M&N ۱۵ ماهگی
ای خدا دلم گرفته طاقتم دیگه تموم شد ۵ ماه گذشت و مرور زمان دردی از من دوا نکرد خیلی دلتنگ پسرمم قد ....دنیااااا .از وقتی رفته چشام پر اَشک تا به یادش میوفتم از خاطراتش میگم تا موسیقی غمگین گوش میدم
انگار افسردگی گرفتم حال و حوصله هیچ چیز و هیچ کس و ندارم عصابم ضعیف شده زود عصبی میشم دارم دیونه میشم .
سر مزارش میرم ازش خواهش میکنم که مامان خیلی دلتنگته تو رو خداتو روبه جون مامانی بیاااا به خوابم یه دل سیر ببینمت شاید یکم آروم بشم .
شبا آیت الکرسی میخونم از خدا میخوام التماس میکنم اما انگار نه انگار
از وقتی که رفته دوبار خوابش و دیدم که بهم زل زده نگاهم میکنه
کاش آخرین بار محکم تر بغلش می کردم آخه فکر می کردم بازدوباره میتونم ببینمت ......نمیدونستم که دیگه هیچوقت نمیبینمت.
چقدر دلم هواش رو کرده .
خدایا به ظاهر همه چی خوبه ولی همه چیز به ظاهر نیس قربونت برم خودت از باطنمون خبر داری خودت یکاریش کن ......😭😭😭
امیرعلی چشم مروارید من چه آروم و بی صداااا خوابیده. 💔🖤😢
مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
قبل اقدام به بارداریم با خودم فک نیکردم میگفتم وای یک بچه ناز اروم خدا بهم میده بشه سه چهارسالش بره تو اتاقش بازی کنه منم براش غذاهای خوشمزه درست کنم باهم دونفری کیف کنیم ناهار بخوریم بعد بیایم رو تخت هرروز ظهر همدیگ بغل کنیم بخوابیم عصرا کلی با هم خوش بگذرونیم با خودم ببرمش ارایشگاه موهاش دائم خشگل کنم ببافم یک سره با هم خوش بگذرونیم وای چقد بچه خوب قشنگ خلاصه این رویا بامن همراه بووووود تا الان که دقیقا رویای دختر سه چهارساله که تو رویاهام بود شکرخدا خدا براورده کرد ولی با یک سری تغییرات دخترم اصلا اروم نیس اصلا ننیره تو اتاقش بازی کنه یک سره از صبح به جونم نق میزنه یک سره جیغ داد من درحال اشپزی پریناز جیغ گریه که بیا بامن بازی کن بیا با من بازی ارایشگاه این چیزا که هیچی دسشویی باید با خواهش التماس برم تورو خدا وسط بازی بزار برم دسشویی 🤣🤣🤣🤣🤣برا خواب خودش نمیخوابه که هیچ خودمم به زور از دستش فرار کردم بدو بدو اومدم رو تخت دائم دارم میگم تورو خدا پریناز باهات کلی بازی کردم خسته شدم بزار برم یک کم استراحت کنم 🤣🤣🤣🤣همین خل ساده بودم نسبت به بچه ها زخم خورده هایی که مثل من یک رویای دیگ داشتن یک چیز دیگ شد دستا بالا
مامان آرتا مامان آرتا ۳ سالگی