۵ پاسخ

وای اعصابم خورد شد حتما این سری بعش بگو تکرار نکنه

بچه ها خیلی فرق شوخی و جدی رو نمیفهمن طبیعیه خب
من خیلی وقتا ب نیکو اخم میکنم میگم نکن دست نزن
میخنده بهم یعنی اصلا فکر میکنه دارم باهاش بازی میکنم
طبیعیه خب

باید بهش میگفتید دیگه از این شوخی ها با بچه من نکنید 😡😡😡😡 مردیکه روانی اخه فندک جلو بچه روشن میکنن که چی بشه 🤕🤕🤕 هنسرتون هم توی اون جمع بود ؟؟؟؟ یعنی داشته نگاه میکرده 😡😡😡😡

من بودم میزدم دهن جاریم میگفتم به توچه

چ بی ادب خیلی عذر میخوام مگه بچه رو اذیت میکنن من بودم مخم هنگ میکرد هر چی بود از دهنم میگفتم❤️❤️😑

سوال های مرتبط

مامان delin مامان delin ۱ سالگی
دیروز مهمونی بودیم خونه مادرشوهرم همه همسرمم دعوت بودن بعد یه بچه سه ساله داره یه دختر ۲۰ ماهه .... دلین خیلی رو وسایلش حساسه یعنی اسباب بازیاشو میشناسه بعد پسره امد اسباب بازی دلین و از دستش کشید و دلین و هولش داد عقب 🙂 من داشتم از دور نگاه میکردم دلینم سعی کرد ازش پس بگیره بعد برگشت سمت من منم دست دلین و گرفتم گفتم الان میریم پس میگیریم وسیلتو رفتم با مهربونی بهش گفتم داداشی چرا دلین و هول دادی اون از تو کوچولو تره ماشینشو بده بهش باهم بازی کنید بعد یهو مامانش امد گفت چرا از دست بچم میگیری این الان تو دوره لجبازی بچه تو نمیفهمه و بچه من تو سنیه که میفهمه اصلا ما از این به بعد جایی که دلین باشه نمیایم منم جواب ندادم ولی تو دلم گفتم به جهنم والا نیا مگه من عاشق قیافتم .....ولی حالا خدایی این رفتارش درسته دختر من از الان همش بهش میگم باید وقتی وسیله ایی برای تو نیست از صاحبش اجازه بگیری حتی وقتی میخاد دست بزنه به قمقمه اب عمه اش صداش میکنه دست نمیزنه
مامان رایان مامان رایان ۱۵ ماهگی
خواهر شوهرم با دخترش اومدن خونمون ...
یه بسته هله و هوله خریده دخترش از صبح هی باز میکنه دونه دونه میخوره ی بارم ی لواشک داد دست رایان گفتم نه هیچی نده دستش اینا خوب نیست خودتم نباید بخوری رایان نهایتش چوب کنجدی میخوره من اینجور چیزا هیچ وقت نمیدم دستش ☺️
بعد نشست پشت تبلبتش کارتون نگاه کرد حتی گفت رایان بیا باهم کارتون نگاه کنیم گفتم نه رایان گوشی و تبلت اصلا نگاه نمیکنه ، کارتون هم نهایت تو تی وی میذارم یکم نگا کنه گوشی خوب نیست ،
خلاصه من تعارع ندارم سر بچه ام کسی کار اشتباهی بکنه میگم بهش ،
شوهرم زنگ زده بود که چیکار میکننن با رایان بازی میکنه الیانا گفتم نه بابا با تبلت کارتون نگاه میکنه گفت عجبا همش کارتون میگه تو اینجوری تربیت نکن بچه رو که فقط گوشی و کارتون نگاه کنه ، میگم خب باید به بچه بگی چه کاری درسته چه کاری غلط وگرنه بچه از کجا بدونه وقتی هی هله و هوله میخوره مامانم چیزی نمیگه بهش بعدا به مشکل میخوره بزرگ شدنی ،
خلاصه بچه هادسته گل هستن و عزیزن ولی تربیتشون عزیزتر و مهم تره ،
اینکه بتونی حیلیا چیزا به بچه یاد بدی خیلی سخته ،
الانم پسرم خوابش میاد به الیانا میگم برو رو مبل دراز بکش تا رایان رو بخوابونم بعد هر کاری میخوای بکن ولی گوش نمیده با رایان بازی میکنه 😏😏😏😏 پسر منم تا همه نخوابن نمیخوابه و شدید خوابش میاد
یعنی پشیمون شدم از اینکه گفتم بیاین خونمون 🫥🫥
مامان 👼🏻آیهان👼🏻 مامان 👼🏻آیهان👼🏻 ۱ سالگی
دیشب خواهر شوهرم دعوتمون کرده بود برای شام
پسر منم کمی شلوغ و یکجا نمیشینه همشونم میدونن که موقعیت بچم اینجوری .
بچه تا میخواست تکون بخوره شوهر خواهر شوهرم وای بچه شلوغه وای چجوری نگه میدارین بچه فلانه بچه بهمانه خواهر شوهرم خودش طالبی داد دست بچم من گفتم نده نمیفهمه می‌مالد اینور اونور نه چیزی نمیکنه پسرمم با بچه اونا رفت اتاق نگو مالیده به رو تختیشون خواهر شوهرم دیده برگشته اره روتختی رو ایهان کثیف کرد منم گفتم چند بار گفتم نده به روی ادم وایمیستین من میدونم خسیت بچمو شوهرش اره میگرفتی دا از دست بچه منم گفت اقا گرفتم بازم خانومت داد دست بچه ناراحتین بدین ببرم بدم بشورن چندین بار باز تیکه مینداخت وسط در باره بچه م منم دیگه صبرم لب ریز شود به بچه اونا تیکه انداختم برگشتم گفتم من بچه شلوغ دوس دارم دوس دارم تمام انرژی شو بریزه بیرون بچه کسل چه فایده مثل منگولا بشینه یه طرف بعدا عقدیی بشه .
مادر شوهرم هی وای چرا اونجوری گفتی الان ناراحت میشن گفتم بزرگ احترام خودشو نگه داره من نمیزارم روی بچه ام هر کسی یه مارکی بچسبونه حالا ببینه خودش خوشش میاد یکی بچه شو تحقیر بکنه
از شب تا الان سر دردم مریضم کردن رسما😖🥴🙂
ادم با خر یه جا بشینه با خانواده شوهر من یه جا نیفته
مامان 💙🌙BlueMoon مامان 💙🌙BlueMoon ۱ سالگی
ینی بیشعورتر و نادونتر و پرمدعاتر از این پرسنل بهداشت نیس
بماند ک اندازه گاو بارشون نیس ادعاشون هم که آسمون رو جر میده
امروز بلاخره قسمت شد دخترمو ببرم برای واکسن یکسالگی
وقتی خانومه داشت مراقبت دخترم رو انجام میداد پرسید شیر میدی دیگه؟ گفتم نه چن روزه ک از شیر گرفتم (که ای کاش نمیگفتم،همیشه حواسم بود ک نگم شیرخشک میدم) چنان دادی سرم زد ک کل بهداشت رو گذاشت رو سرش که چرا از شیر گرفتیش بچش ۵ ماهگیش آوردی ۹۹۰۰ بوده الانم ۹۹۰۰ئه(حالا این ۵ماهگی ک میگه هم دروغه من ۶ماهگی بردم ۸۹۰۰ بود). هرچی بهش میگم کلن ک نگرفتم از شیر،دارم شیرخشک میدم بهش کلی داد زد منم هیچی نگفتم دیگه چون دکتر دخترم گفته بود وزنش اوکیه و ب حرف بهداشت اصن توجه نکردم بعد ازم با لحن طلبکارانه میپرسه بهش مولتی میدی گفتم آره گف از کجا؟چون من مولتی بهداشت رو نمیدم گفتم از بیرون میگیرم
با داد این خانوم همکارش ک تو اتاق دیگه بود اومد کنارش تا این خانوم اطلاعات رو ثبت کنه بعد ثبت اطلاعات نشون داد ک وزن دخترم نه تنها کم نیس بلکه BMI اش مثبت بود و بهم گف وزنش مشکلی نداره قبلن خیلی تپل بوده الان به غذا افتاده و راه افتاده وزنش خیلیم نرماله و گندکاری همکارشو جم کرد
الانم از موقعی ک اومدم خونه عصبیم که چرا یه فردِ هیچی ندون باید سرمن اینجور داد بزنه،هیچی نباشه من مادر این بچم خودم صلاح بچمو بهتر میدونم،بچم تحت نظره دکترخودشه و همیشه طبق نظر اون پیش رفتم. من قبلن هم به بیسوادی و بیشعوری بهداشت وافق بودم فقط هردفعه بیشتر از قبل برام محرز میشه
مامان عشق مامان عشق ۱۵ ماهگی
درد دل 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🙏🙏🙏🙏 تورو خدا تو تصمیمی ک گرفتم کمکم کنین... با وجود داشتن یک پسر 8 ساله و دختر یک ساله کم آوردم تو زندگیم.. شوهرم از 6 صبح تا 10 شب سرکاره، بعد هم شام و چای میخوره و 12 میخابه، نه حرفی، نه محبتی و نه چیزی، تا اعتراض هم میکنم میگه به خاطر زندگی دارم تلاش میکنم و حرفش اینه خستم و صبح تا شب دارم کار میکنم ک خونه به نامم زده و برام ماشین گرفته،،،، بچه هام خیلی اذیت میکنن، کوچیکه از صبج تا شب نق میزنه و گریه و غر میزنه، ازم آویزونه نمیزاره یک لقمه غذا درست کنم و حتی دستشویی برم و خیلی لجباز و همش لج میکنه و خودش رو به پشت و با سر به زمین میندازه،، منم همش دارم داد و بیداد میکنم سر بچه ها و کلا روانی شدم،، دیشب تصمیم گرفتم که تمام سعی و تلاشم رو بکنم ک امروز بچه ها دعوا نکنم و داد و بیداد نکنم و.. که اگ موفق شدم یعنی میتونم تحمل کنم و خوب باشم،، ولی اگ نتونستم و بازم داد و بیداد کردم سر بچه ها برم روانپزشک.. ولی متاسفانه نتونستم و داد و فریاد کردم،، واقعا منو روانی کردن،، دخترم چسبیده ب سینه و نه صبحانه نه نهار و نه میوه و.. هیچی هیچی نمیخوره،، همشم بهانه گیری میکنه،، واقعا دیگ مغزم درد میکنه،، حالا ک موفق نشدم باید برم روانپزشک... واقعا از روانپزشک میترسم ک با قرص هایی ک میده همش بخابم و نتونم از بچه ها نگهداری کنم چون بچه هام اصلا خواب ندارن... تورو خدا راهنماییم کنین از این تصمیم ک که گرفتم ک میخام برم پیش روانپزشک؟؟؟