حس میکنم بچم علاقه ای به من و تو خونه بودن با من نداره مادر شوهرم که از سر کار میاد و میاد سر بزنه بچم چنان چهار دستو پا میره سمتش اونام میبرنش و اگه نبرنش شروع میکنه به گریه کردن تو خونه هم که خودمون دوتاییم همش نق نق میکنه ولی وقتی اونجاس شاد شاده میارنش معلومه کلی خوش گذشته بهش اخه این انصافه

دختر منم همینه تو خونه که دوتایی هستیم خیلی نق میزنه همینکه بره بیرون صداش درنمیاد دیگه

هیچکس اندازه خودت دوس ندارم خانم گل ولی بچه آن دیگه کس دیگه میبینن خوشحال میشن می‌خندن بچه منم اینجوریه وقتی خاله اش میبینه چنان ذوق میکنه ک نگو

دقیقا پسرمن

اینوبدون هیچکس مادرنمیشه بزرگ تربشه می‌فهمه الان نمیفهمه

دقیقا دختر منم توخونه خیلی نق نق داره تومهمونی و بیرون ساکته ساکته و بازی میکنه

خودت سعی میکنی شاد باشی در طول روز؟

بچه ها از دیدن ادمای جدید خوشحال میشن و میدونن ک اونا قراره ببرتشون بیرون

باهاش بازی کن عزیزم بچه منم‌یکی میاد ذوق میکنه حوصلشون سر میره