۶ پاسخ

بچه دوم هم اگه بیاری نارس تر از قبلی ممکن بشه و این کابوس منم هست بخاطر همینه که همش تو فکر ادمه و ول کن نیست

اجی بخاطر استرس و فک کردن از اون یکی زایمونت ک ترسیدی این ترس تا همیشه باهات هست باس فراموش کنی گلم

لابدخیلی بهت فشار اومده و بخودت استرس واردمیکنی ونگران مسائلی هستی ک همچین خوابی میبینی درکل خوابت خیلی بده صدقه بده وهمیشه قبل خواب آیه کرسی بخون وصلوات بفرس وزیربالشتت مهره بزار من همیشه خوابای خیلییی بدمیدیدم تاجاییکه ازبس ک بهم توخواب فشارمیومده ازخوابم بیدارمیشدم باکلی گریه تااینکه این کارراروکردم وخوب شدم خداروشکرر

بارداری؟؟؟

عزیزم حتما خیلی بهش فکر میکنی
وقتی فکر درگیر باشه آدم مدام خوابشو میبینه

استرس داری و بهش فکر میکنی عزیزم صلوات بفرست قبل خواب

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
مامانا
من و همسرم قبل از به دنیا اومدن دخترم خیلی باهم رفیق بوذیم کنارش کلا لهم خوش میگذشت من ناخواسته حامله شدم و تو کل دوران بارداریم خیلی مراقبم بود من همیشه میگفتم دخترم خیلی خوشبخته ک بابایی مثل تو داره اما با به دنیا اومدن دخترم کلا یه ادم دیگه دیدم اصلا با کسی ک ۸ یال باهاش زندگی کرده لودم فرق داشت چقددددر من درگیر افسردگی بعداز زایمان بودم شوهذم خیلی وقتا بهش دامن میزد با درک نکردناش با مسخره کردناش
تو مسیر بچه داری کمکم نکرده تو این ۱۵ماه هر شب به یه بهونه ای میگیره زود میخوابه مه از زیر کار در بره من میدونم اون میره بیرون کار میکنه خسته میشه توقعم ازش اینه نیم ساعت بچه رو بدون اینکه دنبال سر من راه بیفته بگیره من بتونم یه غذا درست کنم توقع زیادیه ؟؟
توقع داره چون میره کار میکنه سرتا پاشو ماچ کنم
من ب خاطر درک شرایطش خیلیی وقته یه ارایشگاه ساده نرفتم اونوقت میاد میگه همکار خانومم موهاش این رنگیه ابن مدلیه دلم میشکنه ادم اهل خبانت و این حرفا نیست
اصلا حس میکنم دخترمونو دوست نداره دایم تا یه ثانیه بچم غر نیزنه شروع میکنه به گله به خدا ک این چ غلطی بود من کردم و هزارتا حرف اینجوری
دیشب من مزیض بودم تب ۳۹ درجه داشتم رفتم دکتر برام سرم گرفت تو اون فاصله ک من زیر سرم بودم ۴ بار اومد چرا چون نمیخواست دو دیقه بچه رو بغل بگبره و نگه داره
اونم مریض بود البته ولی مریضیش خفیف تر از من لود دکتر برا جفتمون سرم گرفت من با اینکه حالم بدتر بود بعد از سرم خیلی خوب شدم اما شوهرم امروزم ابنو کرد بهونش و کل روز رو گرفت خوابید
بعذش هی میگفت حالم بده ولی دیگه من اصلا ناراحتش نبودم انگار ازش سرد شدم خیلی حرفای دیگه هست ک جاش نیست اینجا بگم
شما جای من بودین چکار میکردین ؟