۹ پاسخ

من سعي ميكنم هر روز خداروشكر كنم
چون پسرم با معجزه خدا و اهل بيت(ع)برگشت پيشم

هرکی هم بچه منو میبینه میگه خدایاشکر سالمیم خوشحالم ک دخترم باعث میشه خداروشکر کنن ولی از ته قلبم ناراحتم

آره عزیزم منم چند بار اونقدر کلافه شدم از خستگی توی خودم حرص میزدم سر بچه‌م غر میزدم. ولی دیدم بعضی مادرا با مشکل بچه‌شون دست پنجه نرم میکنن یا بیمارستان بستری کردن بچه رو. الان صبورتر شدم هربار جوش میارم به خودم میام میگم خدا رو شکر که سالمه بچه‌م میخنده گریه میکنه فضولی میکنه شلوغ‌کاری میکنه…

خداشکرت واسه دخترم

من هر روز خدا رو شکر می کنم چون دخترمو از خدا فقط دارم برای اون مادر هم برای بچه اش برای سلامتیش صلوات می فرستم

طلب صبرو شفا دارم برای اون مادرو فرزند🩷

دختر منم‌معجزس🥹😍

برای سلامتی اون طفل معصوم هم صلوات بفرستین ان شاالله به حق اقا امیرالمومنین خودش شفاش بده

منم همش خداروشکر میکنم چون پسرم توچهارماهگی به علت واکسن تشنج کرد به کمک خدا واهل بیت بچه ام تمام ازمایش هاش همه چی رو خوب نشون داد.وقتی اون اتفاق ها میاد جلو چشمام هزار بار خداروشکر میکنم که پسرم سالمه .روزهای سختی گذروندم خدا به همه بچه ها تن سالم بده 🙏

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۱۲ ماهگی
سلام مامانی عزیز خسته این روزهای شیرین و سخت نباشید خواستم اینجا یه تجربه بگم از خودم از روزهای که نورا ساعت ۶صبح پا میشدم و منم تا ۲ شب مشغول تمیز کردن خونه بودم و صدای نورا برام مثل پتک بود و همیشه نالان از اینکه چرا بچه من ۶بیدارم میشه تو خونه بازی میکرد راه دست می‌گرفت به وسیله ها که بلند شده میگفتم دردسرم بیشتر شد تا هفتم مرداد امسال و نورا سالم تا شب بازی کرد نه بی قراری نه چیزی یهو شب که اومدم کنارش بخوابم دیدم تب داره و شروع یه ماجرا ....
بیمارستان ،سرم،انژیوکت،جواب آزمایش های بد،تب قطع نشده و من مادر...
هر روز یه برگه جدید هر دکتری که معرفی میکردن می‌بردیم و متاسفانه بازم تب
آخرین اکو گفتن نورا التهاب قلبی داره و من معجزه خدا رو دیدم الان خونه ایم خداروهزار مرتبه شکر داره بازی می‌کنه همه جا بهم ریخته س خدارو هزار مرتبه شکر می‌دونم خسته میشم اما ناشکری نباشیم هیچی جز سلامتی بچه غصه نداره نه خونه نه ماشین نه حرف مادرشوهر نه هیچ چیز دیگه ای
هر لحظه خدا رو برا سلامتی بی مزد و منتی که به خودمون و خانواده مون داده شکرکنید
خدایا ازت ممنونم که نورا ی منو سالم دوباره به بغلم برگردوندی