سوال های مرتبط

مامان برسام مامان برسام ۴ ماهگی
تجربه بارداری و زایمان پارت ۶#
فرداش از دکوراسیون اومدن و من انتخاب کردم مدل کاغذ دیواریارو و گفتن که از دو روز دیگه میان واسه نصب ماهم باید تو این دو روز وسایل خونه رو جمع کنیم که توی دست و پاشون نباشه اینم بگم که من همچنان با شوهرم قهر بودم اما با اینهمه دردی که کشیده بودم واقعا دلم میخواست که موقع زایمانم خونم تمیز و مرتب باشه اتاق پسرمو با وسایلایی که اینهمه تو خریدشون وسواس به خرج دادم و بچینم هم دلم میخواست قهرو تموم کنم هم از طرفی یادم به روزایی که گذرانده بودم می افتاد نمی‌تونستم دلم میخواست شوهرمو بیشتر اذیت کنم با نبودم چقدر از لحاظ روحی تو فشار بودم آنقدری که دردامو فراموش کرده بودم . نمی‌دونم براتون پیش اومده که از کسی انتظاری داشته باشید اما اون طرف به رو خودش نیاره و یه حالت بی تفاوتی داشته باشه چقدر شما سرخورده میشی منم دقیقا همچین حسی داشتم فکر میکردم اصلا براش من و بچم مهم نیستیم گاهیی به مامانم میگفتم شاید دوست داشته دوباره دختر دار بشیم این یکی پسر شده دوست نداره اما مامانم داریم میداد که نه مرداد همشون پسر دوست دارن شوهرت گرفتاره مغازه نو پایی که زده توهم زیادی بهش گیر دادی خلاصه سعی میکرد آرومم کنه اما روحیه زن باردار حساس تراز این حرفاش آدم فراموش می‌کنه نه هرگز