مامانا سلام چطورین؟
من یخورده این روزا استرس دارم نمیدونم اصلا چجوری بگم
این‌که‌ شوهرم برای دفترش یه منشی خانم گرفته
همش میبینم این دختره برای شوهرم پاچه خواری میکنه
دیشب شوهرم تو اینستا یه کلیپ بهم نشون داد بعد آخرش گفت اینو اون دختره فرستاده منم گفتم چه غلطا بعدش که خوابید دیدم اون کلیپ رو فقط لایک کرده بعدش شوهرم اونو فالوش نکرده ولی اون فالو کرده
رفتن اس هاشو دیدم که فرستاده من دل‌درد دارم نمیتونم امروز بیام سرکار
اینم گفته باید یکروز قبلش هماهنگ میکردین ولی خب باشه نیایین
چیز خاصی ندیدم واقعیتش اصلا به شوهرم شک نداشتم و ندارم
ولی دلم میخواد تند تند برم دفتر بهش سر بزنم یا شاهان رو بزارم پیشش بمونه
بدبختی این‌که‌ شاهان خودش نمیمونه حوصلش اونجا سر میره
وگرنه باباش زیاد میگه بیا بریم
الان منتظرم شاهان بیدار بشه بریم اونجا تا یکم اون دختره ببینه و این کارای بی مزشو بذاره کنار
برم ببینم اصلا یارو چیه چیکارست بلاخره از قیافش مشخص میشه
از یک طرفم میگم فعلا نرم چون شوهرم میفهمه که حساس شدم شاید لج کنه
قبلا زود زود سر میزدم ولی دو سه ماهی هست نرفتم اونجا
چیکار کنم الان بنظرتون؟

۱۴ پاسخ

عزیزم این جور ک فهمیدم میخوای ب دختره باور بدی دست و پاتو درازتر نکن درسته!؟ولی اینکارو‌نکن.بنظرم اینجوری بیشتر اعتماد بنفس خودت میاد پایین و اگه دلشوره ای داری مستقیم ب همسرت بگو من نسبت این خانوم‌حس خوبی ندارم و بهش بگو اینو رو حساب حس زنانگی میگم.همسرت مطمئنا ارومت می‌کنه و این احساس بد تموم‌میشه..هرزنی ک با مردی کار کنه صرفا دنبال ویرانگری نیس.این احساس خطر بیشتر از وابستگی زن میاد و این خودش مخرب هس

سلام اگر ب همسرت اعتماد. داری بنظرم وسواس ب خرج نده و حتی به فکرش هم ننداز که میتونه منشی نباشه . ساده نشون بده ولی دورا دور حواست باشه . به بهانه پیاده روی یا گشت و گزار رفت و آمد ب شرکت رو ادامه بده

بدم میاد از منشی ها

سلام عزیزم
بنظر من برو سر بزن چون گفتی قبلاً زود زود سر میزدی الان طبیعیه براش ک بری و متوجه نمیشه ک حساس شدی ک بخواد لج کنه...
پرجذبه برو یه خودی نشون بده😄

سلام بنظر منم حساسیتتو نشون نده نزار ذهن همسرت درگیر منشیه بشه عادی باش ولی حواست باشه رفت و امدتم کم کم زیاد کن نه یه دفه

حتما برو سر بزن و حتما هم برای همسرت میوه ای چیزی ببر که مثلا اومدی بهش سر بزنی
همسر منم مغازه داره چند بار گفت کنار خودش فروشنده خانم بیاره اصلا قبول نکردم
حس خوبی به بعضی زنها ندارم
چون معلوم نیست بعضیاشون با چه هدفی میرن سرکار

خیلی جلفه ک همچین پیامی داده ب شوهرت

حالا برو دختره ببینت ‌....جدی هم باش باهاش دستش بیاد با کی طرفه ...

غیرمستقیم حواست باشه اینکه بری با پسرت سر بزنی هم خوبه.همسرت متوجه حساسیتت نشه بهتره

گلم درخواست رو قبول کن اکانت جدیدمه قبلی مسدود شد

اینا دنبال مردای متاهلن اکثرا جلب توجه میکنن
چرا نگفت سرم درد میکنه گفته دلم درد میکنه مطمن باش نقشه دارع
تیپ کن برو ی چیزی براشوهرتم ببر ی عصرونه

اصلا حساسیت نشون نده دورادور حواست باشه ب شرکت هم تند تند سر بزن شاید فک میکنه همسرت مجرده یا چیزی والا خونه خراب کن زیاده 😑

شرکت چیه ؟؟

شعل همسرت چیه

سوال های مرتبط

مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۵ سالگی
مامانا ما همگی ناهار خونه مادر شوهرم دعوت بودیم خواهر شوهرام با بچه هاشون و شوهراشون بودن
شاهان خیلیییی پرو و وقیح شده سر سفره ناهار صدا در آورد بهش گفتم دستشویی داری پاشو بریم گفت نه بعدش گفتم کار زشتیه بی ادبیه
پدر شوهر مادر شوهرمم بهش خندیدین گفتن بوق زدی پسرم شاهانم قهقهه زد
دوباره میوه خوردنی اینکارو تکرار کرد من دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یدونه محکم زدم رو پاش سرشم داد زدم گفتم مگه بهت نگفتم اینکارو تکرار نکن
شوهرم برگشت گفت چرا میزنی اخه زورت به بچه رسیده 😐مادر شوهرم برگشت گفت بچه بی صاحب نیست که گفتم مادرشم صلاح دوسنتم زدم خواهر شوهرم بلافاصله گفت اهان یعنی اینکه به کسی گوه خوریش نیومده
اصلا بچتو بکش،گوشتشو تیکه تیکه کن به ما چه
ما هم میگیم چرا زدی
منم گفتم بچه باید ادب بشه هزار بار با روی خوش گفتم اینکارو انجام نده وقتی شما به روش میخندین فکر میکنه کار خوبی میکنه مشکل از بزرگشه نه از بچه
منم دست شاهان رو گفتم اومدم خونه اونام هیچی نگفتن
کثافتا، حرصیم ازشون
بچه هرکاری میکنه اینا می‌خندن ،بعدش خب بچه باید بفهمه کار درست و نادرست رو
خودم تنبهش کنم خیلی بهتره تا اینکه فردا تو جمع صدتا حرف بشنوه
والا بچه هم نیست دیگه ۵ سالشه
مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
بنطرتون قهر کنم خیلی لوسع؟

شوهرم گفت داداشم میاد ایرپادمو بگیره

منم گفتم باشه اکثرا میاد داداش با خانوم بچه ها میاد یا اگه تنهام باسه همیشه میاد خونه اگه بیاد بالا اگه شوهرم برع پایین نمیاد
دخترم خواب بود ایفون زدن گفت برو جای بچه رو بندار شوهرم گفتم لباسم مناسب نیست شاید داداش بیاد تو رفت میندازم
داداشش اومد جلو در منم لباسم مناسب نبود چادر سر کردم احوال پرسی گفتم نمیای داداش گفت نه
شوهرم ایرپاد بهش داد دو س دقیقه حرف زدن جلو در اسانسور من جلو در خد واحد موندم که حرفشون تموم شه تعارف کنم دوباره بیاد تو
برادرشوعرم برگشت منو نگاه کرد که ی چیزی بفهمونه من نفهمیدم
شوهرم برگشت گفت صد بار میگم برو تو نمیفهمی ی چیزایی اصلا یادم نمیاد
بدون خداحافظی اومد تو در قفل کرد بعدش گفت صد بار میگم گوش نمیدی که
منم گفتم لیاقت احترامم نداری من گفتم الان نیام جلو ذر میگه دوست نداره بیام خونتون
خب میگفتی ی لحظه برو من کار دارم با داداش دیگع دعوامون شد
خیلی بهم برخوزد رفتارش تند بود