۱۵ پاسخ

تو این مورد خیلی فکر کن با همسرت مشورت کن ببین اون چی میگی راضیه نگهش دارین
چون واقعا شرایط سختیه بچه کوچیک داری اونم به سلامتی به دنیا بیاد کلا زندگیت ی جور دیگه میشه
اگه انقدر قوی هستی که بتونی از پسش بربیای حتما نگهش دار

من پسرم هجده ماهشه، خودمون خواستیم و الان باردارم خداروشکر، درسته خیلی سخته هم دوران بارداری با بچه کوچیک هم بعدش ولی سختیاشون باهم میگذره و یه سنی دیگه بزرگن و اذیت ندارن ،من پسرمو با درمان باردار شدم و این یکی رو خدا لطف کرده به ما هدیه داده هیچوقت ناشکری نکن بابتش بقول خودت اگر چهارسال دیگه دچار ناباروری ثانویه شدی چی ،میدونم سخته مالی روحی روانی ولی خدا حتما در شما قوت دیده ک گذاشتتون او این شرایط

اگه شرایط زندگیتون خیلی بد نیست بنظرم نگهش دار...چه فرقی میکنه الان یا چهارسال دیگه...فاصله بچه هات کمه اما خب بعد یکمدت هم بازی میشن...دو سه سال سختی داری...ولی بعدا دیگه سفت و سخت جلوگیری کن که باز پیش نیاد...نمیدونم چطور باردار شدی اما اینجا انگار همه طبیعی جلوگیری میکنن که اصلا روش مطمئنی نیست و دیر یا زود بالاخره باردار میشی

عزیزم نگهدار اینجوری درسته شاید یکم اوایل سختت بشه ولی باهم بزرگ میشن یدفعه و رابطشون خیلی باهم خوب میشه

من دخترم ۱۵ ماهش بود فهمیدم باردارم.هم از نظر جسمی هم روحی هم اقتصادی تو وضعیت خوبی نبودیم ولی وقتی خواست خدا بوده مگه میشه کاریش کرد؟؟تا ۷ ماهگیمم مدام تو استرس و افسرگی بودم که میخوام چه غلطی کنم با دوتا بچه شیرخوار.ولی با توکل به خدا خودمو جمع کردم هنوزم بعضی روزا پر میشم از استرس که بفد زایمان چی میخواد بشه با یه بچه ۲۲ ماهه و یه نوزاد چند روزه ولی مدام میگم خدا بزرگه من از پسش برمیام سختش یکسال اوله.دخترمم شدیدا بهم وابسته ست جوری که شبا بدون من خوابش نمیبره.حتی تصمیم گرفتم بخاطر شرایط روحی دخترم که زود از شیرمادر گرفتمش به پسرم شیر خشک بدم چون هنوزم شبل میاد میگه میمی بوس کنم.دلم کباب میشه براش ولی تلاشمو میکنم که چیزی براش کم نذارم و احساس سرخوردگی نکنه.

همه چی به خودت بستگی داره
به اینکه بچه اولت چطوره؟؟اذیت میکنه یا نه
پسر منم ۱۷ ماهش بود ک باردارشدم
ولی برام‌سخت نیس
تو بارداری
بعدش و‌نمیدونم دیگه

عزیزم منم مثل شمام دختر بزرگم ۱سال و۸ ماهش دختر کوچیکم ۶ ماهشه درسته سخته اما باهم بزرگ میشن خیلی شیرینن هم بازی خوبی میشن واس هم

بنظر منم نگهش دار خدا داده گناه میکنی سقطش کنی با هم بزرگ میشن سختیت دوساله و خدا بزرگه

شما تا بخای زایمان کنی بچت میشه سه سال منم پسرم سه سالش بود زایمان کردم اولش یکم سخت بود ولی بعدش عادت کردم الآنم یکم باهم سر گوشی دعوا دارن ولی پسرم خداروشکرعاقله

با شوهرت صحبت کن اصل شوهرت هست چون بچه دوم رو رابطه تون خیلی تاثیر می‌زاره شوهرت باید خیلی کمکت کنه باهات مدارا کنه اگه شوهرت آدم با درکی هست که تو این مدت که بچه ها کوچیکن احتیاج به مادر 24ساعت دارن و اون می‌تونه تو رو ساپورت کنه اوکی بچه تو نگه دار

بنظر من که نگه دار.
من خودم پسرم ۱۱ماهش بود که دخترم باردار شدم خودمم اونموقع خیییلی راه ها رفتم که سقط کنم ولی نشد.الان که دخترم بزرگتر شده با پسرم همش تو خونه بازی میکنن تنها نیستن خیییلی خوشحالم همش خداروشاکرم.
والا وضع مالی مون هم خوب نیس شوهرم پیک موتوریه ولی در کل خیلی خوبه بچه دوم

عزیزم لطفا به این حرف گوش بده خدا کنه روزی شو میدم و قطعا میده فقط توکل کن نه اینکه یهو حقوق و درامدتون دو برابر شه نه ولی برکت میکنه پولتون مثلا یجا میری قیمت ها مناسب تره یا لباس های با کیفیت تری پیدا میکنی که دیر تر خراب شن یا مثلا ماشینتون دیرتر خراب میشه و به خرج نمیفته اوناش دست خداست خیالت راحت

منم 6هفته هستم ازفکرش دیونه شدم گفتم سقط کنم همه گفتن گناه داره فقط گناهش جلویموگرفته

من الان چند ساله طبیعی جلوگیری میکنم

سلام عزیزم منم شرایط تو رو دارم پسرم ۱۸ماهشه سه ماه ناخواسته باردارم ن وضعیت مالی غریبم ن کسیو دارم پسرمم بازیگوش خیلی شیطون از بدویاری نمتونم حتی غذا درست کنم مستاجر هم هستیم

سوال های مرتبط

مامان مهربان مامان مهربان ۲ سالگی
مامانا یه سوال دارم.قدرت ذهنی دخترم فوق العاده بالاست یعنی با ۳بار تکرار کلمه ای یا حرفی یا عددی برای همیشه تو ذهنش ثبت میشه.من تصمیم گرفتم یه سری آموزشها مثل قران رو براش شروع کنم چون گیرایی بالایی داره ماشاالله.ولی از یه طرف عذاب وجدان دارم نکنه من جلوی بچگی کردنش رو بگیرم؟من تا الان کلا به نیت آموزشی چیزی یادش ندادم یا خودش یاد گرفته یا از کتاب خوندن و دیدن تصاویر یا تو بازی.انقدری بگم که راحت روزی ۱۰ تا کلمه جدید خودبه خود یاد میگیره و جملات سخت تر.از یه طرف میگم انقدر ذهن این بچه امادست خب من بهش جهت بدم که هدفمند جلو بره و کوتاهی نکنم یعنی پسفردا نگم خاک تو سرم کاش فلان هنر رو یاد میگرفت و منه مادر کوتاهی کردم چون بچم استعدادشو داشت ولی از اون طرف میگم جلوی بچگی کردنش رو نگیرم یه وقت.میشه لطفا نظراتتون رو خواهرانه بهم بگید شما جای من بودید میذاشتید بچتون همینطور عادی بزرگ شه یا هدفمند بزرگش میکردید؟میدونم روانشناسا میگن اموزش زیر ۳سال ممنوع ولی به نظرم بچه من یکم فرق داره.نمیدونم گیجم میشه شما بگید
مامان زینب مامان زینب ۲ سالگی
👀توروخدا زیر ۲ سال بچه رو از پوشک نگیرید بعد هی بیاید بپرسید چیکار کنم دستشوییشو‌ بگه چیکار کنم خودشو خیس نکنه !!!
من دیروز تو یه جلسه آنلاین بودم با یه مشاوره ، یه مامانی اومد گفت من تو ۲۲ ماهگی بچمو از پوشک گرفتم چون خودش می‌گفت ک‌ دستشویی‌ داره ولی الان دیگه نمیگه و من خودم سر ساعت میبرمش دسشویی میکنه چیکار کنم که بازم بگه دستشویی‌ داره؟؟؟
و خانم مشاور گفت که اشتباه کردی دوباره پوشکش کن تا دو سالونیم ،
و اگر همین روند‌ رو ادامه بدی تا یک سال دیگه هم درگیر پوشکی چون زود اقدام کردی، بچه شاید از نظر ذهنی متوجه بشه که دستشویی داره و بیاد‌ بگه اما عضلات مقعد و واژن هنوز اونقدری کامل نشدن که بتونه دستشوویی‌ رو نگهداره و خیلی بچه ها ک مادرشون زود اقدام میکنن حتی ممکنه تا ۴سالگی یه وقتایی خودشون رو خیس کنن.

👈تازه نظر این مشاور برای اون بچه ای بود که خودش میومده می‌گفته جیش‌ داره و مادرش اقدام کرده، اونوقت شما که بچت هنوز درکی از دستشوویی‌ نداره چطور اینکارو شروع میکنی و انتظار داری شلوارشو خیس نکنه؟؟؟
حتی بچه ها ممکنه تو یه تایمی یه چیزی رو یاد بگیرن هی بگن اما‌ بعد دوباره یادشون بره.
و اینکه خیلی مامانا میگن بچه من خودش دوست نداشت پوشک بشه، خب کدوم بچه ای تو این سن آروم میمونه تا پوشک بشه همه بچه ها گریه میکنن یا فرار میکنن ولی بعد که پوشکش‌ کنی فراموش میکنه و میره دنبال بازیش.
پس لطفا به حرف مامان‌بزرگ و خاله و عمه گوش نکنید‌ بجه ۱۸ ماهه ۲۰ ماهه رو از پوشک بگیرید🥰
مامان حُسنا مامان حُسنا ۱ سالگی
مامانا بیاین ی مشورت ، من دخترم تازه یکسال و شش ماهشه ، شاید بگید زوده ولی فکرم درگیر این مسئله اس ، تو اوردن بچه ی دوم مردد شدم ، از ی طرف دوست ندارم دخترم تک فرزند باشه از طرفیم چندتا مشکل هست ، دوره ‌ی بارداری سختی رو گذروندم ، بعد از زایمانم تا شش ماه به خاطر ضعف بدن و رحم خون ریزی داشتم ، دخترمم به شدت بی قرار بود و کولیک شدید داشت ، تا شش ماه واقعا عذاب کشیدم و با اینکه الان یکسال و شش ماهشه هنوزم بی قراره و به شدت بازیگوش ، از طرف دیگه ام همسرم ادم خیلی خوبیه ولی مسئولیت پذیر و همراه نیست ، تمام کارهای دخترم با خودمه

الان میشینم فکر میکنم میگم اگه بخوام بچه دوم بیارم دوست دارم تفاوت سنیشون ۴ سال باشه ، ولی به همه‌ی موارد بالا میشینم فکر میکنم و بهش چالش های دوباره ی بچه رو هم اضافه میکنم سست میشم و میگم دیگه نمیکشم و نود درصد این کم اوردن رو همراه نبودن همسرم میدونم ، شما جای من بودید چیکار میکردید؟

تازه من رو مریضی و تمیزی بچه خیلی حساسم ک بچه فلان نشه ، دست کثیفشو دهنش نکنه و خلاصه سخت بچه بزرگ میکنم ، واقعا گیجم 🥺 نظر شما چیه؟
مثل خواهر ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🏻