سلام سلام دوباره ماه چرخید و چرخید تا رسید به روز دنیا اومدنت دقیقا شیش ماه پیش تو یه همچین روزی و تو همین ساعت صدای گریه های شیرینت رو شنیدم اون لحظه تمام خوشی های دنیا مال من بود تنها استرسی که داشتم سلامتیت بود اخه دختر خوشگلم عجله داشتی برای اومدن به این دنیا وقتی دکتر گفت سالمی و نیاز به دستگاه نداری از ته دلم خداروشکر کردم حالا شیش ماه هستش که تو خونه ما هستی و شدی قلب خونمون روز به روز داری بزرگتر میشی کار های جدید یاد میگیری با خنده هات میخندم و با گریه هات ناراحت میشم و تلاش میکنم گریه نکنی دنیای من تویی خیلی حس خوبیه که مامان تو هستم که صبح ها با چشما و لبای خندونت صدای جیغ و خنده هات بیدار میشم و چقدر شیرین انتظار برای بیدار شدنت خیلی دوستت دارم مامان جان اندازه نمیگم چون بی نهایت دوستت دارم انشاالله همیشه تنت سلامت باش و منو بابایی هم بتونیم برات بهترین زندگی رو فراهم بکنیم
به وقت شیش ماهگی حسنا کوچولو

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط