۱۹ پاسخ

خدا خفت کنه دختر اول عکسا دیدم گفتم دور از جون چه سوختگی بدی بعد خوندم یه نفس راحت کشیدم

چ عکس قشنگی سال دیگه همین موقع ببین مطمئن باش بهش میخندی

بابا عكس ديدم ترسيدم

منکه لوازم آرایشیو توکیفه توکمدای بالا دورازدسترسشون گذاشتم حیفه انقدپول دادی به نیم ثانیه به فنابره دیگ وقتی بچه داری کاریش نمیشه کرد

ای بابا

چون نباید جایی باشن که دسترسی داشته باشه بهش
یچس اسمش با خودشه بچه

اول فک کردم بچه سوخته بخدا خداروشکر سالم بچه🥲فدا سرش

امان ازدست این مردای بی فکراخرش سکته میدن واقعاموندم ایناچراانقدربیخیال وبی تفاوتن الان دوبرابرپولشوبگیربهترشوبخر

پسر من میره تو اتاق خرابکاری ..میرم اون جمع میکنم بدونیکنه تو اشپز خونه ..میام اینورمیره پزیرای ..کفرمو در اورده

اووووف خیلی بده خدا صبرت بده

حق داری عزیزم ولی تنشون سلامت فدای سرت انشالله بهترشو میخری

من لوازم و گذاشتم دور از دسترسش

خداروشکر وویی ننه قلبم امد تو دهنم گفتم بچه ات زبونم لال سوخته . فدایی سرت .

واقعا درکت میکنم عزیزم .واقعا طفلک مادر همه جوره باید بچه رو کنترل کنه زمانی که پدر خونه نیست ولی پدر نمیتونه ۲ ساعت کنترلش کنه . منم بودم گریه میکردم .

اول اینکه کارگر بگیر پولشو اون بده حق کاملا با تو دوم اینکه خوب'شد گریه کردی خالی شدی .بعد پول لوازم آرایش هارو بگیر برو بخر تا متوجه بشه بچه و درست نگه داره

میدونم سخته ولی هیچی باارزش تر از بچه برای مادر نی فدای یه تار موش تنش سلامت آقاتون دوباره برات میخره

دل منم سوخت، برا لوازم آرایشت😭😭😭

بچه اس دیگه 😂😂😂

وای خدا از دست این بچه /این دگ چه وضعشه اخهه😐😂

سوال های مرتبط

مامان AHURA مامان AHURA ۲ سالگی
سلام مامانا
دوس ندارم حس بدی بهتون بدم
ولی احساس میکنم خیلییییی خیلیییی از لحاظ روحی خستم
بعد زایمان کل بدنم ریخته بهم
سینه هاک شل و افتاده شده
میخواستم ی کاریو شروع کنم بخاطر بچه نتونستم
نمتونم اعتماد کنم به کسی
خانواده ی خودم دائم تو خونه جر و‌بحث دارن
خانواده ی همسرمم اونجور ک باید نمیرسن ب بچم ک بخام ترکش کنم بیوفتم دنبال کارم
همسرمم دائم ازم ایراد میگیره ک تو خونه دائم خوابی با اینکه یکسره با بچه ام و کارای خونه رو انجام میدم ،
با دوستای خانوادگیمون به اختلاف خوردیم
از طرف اونام ناراحتم
باور کنید گاهی حس خودکشی بم دس میده

امروز پسرم پی پی کرد تو شلوارش به قدری کفری شدم چند تا زدم ب باسنش
من ک اصلاااااا تا حالا دس روش بلند نکردم
بعد نشستم گریه کردم

خسته ام 😭 حس میکنم واقعا هیچکی حرفمو نمیفهمه یکی از دوستای صمیمیم به شوهرش خیانت میکرد با بچش
و تنها دوستم بود ک‌راحت بودم پیشش تموم کردم باهاش
دور و اطرافیانم همه به جایی رسیدن ولی من مجبورم تو خونه بمونم تا بچمم مث خودم بار نیاد😭😭