سلام مامانا
دوس ندارم حس بدی بهتون بدم
ولی احساس میکنم خیلییییی خیلیییی از لحاظ روحی خستم
بعد زایمان کل بدنم ریخته بهم
سینه هاک شل و افتاده شده
میخواستم ی کاریو شروع کنم بخاطر بچه نتونستم
نمتونم اعتماد کنم به کسی
خانواده ی خودم دائم تو خونه جر و‌بحث دارن
خانواده ی همسرمم اونجور ک باید نمیرسن ب بچم ک بخام ترکش کنم بیوفتم دنبال کارم
همسرمم دائم ازم ایراد میگیره ک تو خونه دائم خوابی با اینکه یکسره با بچه ام و کارای خونه رو انجام میدم ،
با دوستای خانوادگیمون به اختلاف خوردیم
از طرف اونام ناراحتم
باور کنید گاهی حس خودکشی بم دس میده

امروز پسرم پی پی کرد تو شلوارش به قدری کفری شدم چند تا زدم ب باسنش
من ک اصلاااااا تا حالا دس روش بلند نکردم
بعد نشستم گریه کردم

خسته ام 😭 حس میکنم واقعا هیچکی حرفمو نمیفهمه یکی از دوستای صمیمیم به شوهرش خیانت میکرد با بچش
و تنها دوستم بود ک‌راحت بودم پیشش تموم کردم باهاش
دور و اطرافیانم همه به جایی رسیدن ولی من مجبورم تو خونه بمونم تا بچمم مث خودم بار نیاد😭😭

۸ پاسخ

کارتوانجام بده ولی نه خیلی زیاد مشتری کم قبول کن که هم به بچت برسی هم روحیه خودت خوب شده ...لق شوهرت بزاربگه

ببین عزیزم اگر نمیتونی بچتو پیش کسی بزاری هزارتا راه هست ک هم خودت ازین کسالت دربیای هم بچه باشگاه برو برای بچه اسباب بازی خوراکی زیر انداز بردار بچه رو ببر خانه بازی با مادرای اونجا دوست شو رفت و آمد کن توی خونه برای خودت وقت بزار بهترین کاری ک میتونی بکنی ب خودت قول بده بچت دیرتز ۹ شب نخوابه تحت هرشرایطی نزار عصر دیر بخوابه ک خوابش ببره بعد از ساعت ۹شب تا ۱۲ شب مال خودت باش با همسرت عشق و حال کن همه چی ک سرکار رفتن نیست منم خیلی افسرده و داغون بودم و کلی اضافه وزن داشتم اما ب خودت بیا تو مامان یک گل پسری حیفت ب بچت بیاد بخاطراون زندگی کن تو پسرت حق زندگی شاد دارین من و پسرم صبحا بیدار میشیم یک قر میدیم بعد صبحانه ساعتای دوازده باهم نوشیدنی میخوریم من قهوه اون شیر یا آب میوه بعدم باهم کارتون میبینیم باهم میریم باشگاه بهترین رفیق من شده تازه من شغل شوهرم طوری هست گاهی کلا خونه نمیاد و شیفته

عزیرم اول خدا را شکر کن که خدا بهت بچه داده اونم سالم پس خودت را شاد نگهدار کارهای واجبت را انجام بده اونایی که واجب نیست کم کم هر موقع حوصله دلشتی انجام بده به خودت برس تا شوهرت کیف کنه و غر نزنه قرص تقویتی بگیر بخور تا کمتر بخوای بخوابی اگه از نظر مالی نیاز نداری که فعلا نرو چون تازه میری خسته میشی میای خونه کارها خونه و بچه مونده تا یکم بزرگتر بشه

حال تو دقیقا پارسال منه خیلی حس بدی بود حداروشکر گذروندم و ب خودم اومدم
بچه منم الان جیش زد یعنی هرروز داره میزنه از قصد میزنه اعصابمو خورد میکنه میزنمش

حق داری عزیزم ،ولی بچه ها ک گناهی ندارن ما خودمون مقصریم ...
با فکرهای منفی حال خودت رو بد نکن
زندگی رو هر جور بگیری میگذره 😊

ما همون مثل همیم منم صبح تا شب تنهام افسرده شدم

دقیقا منم شرایطم همینه ولی چ میشه کرد خواهر باید تحمل کرد بچن دیگه منم امروز زدمش عصبی شدم الکی نمیدونم واقعا چرا منی ک خیلی زیاد صبور بودم همه بهم میگفتن چقدر صبوری فلان الان جوری شدم ک حوصله خودمم ندارم

زندگی با اومدن بچه سختر میشه. منم دوس دارم استخدامی قبول بشم اما دخترم نمیزاره درس بخونم دارم از ارزوهام فاصله میگیرم

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۳ سالگی
پسرم دوسال و نیمه است از پوشک باز کرده بودم خیلی خوب همکاری میکرد دوتاشم می‌گفت هم جیش هم پی پی 

یک ماه پیش من نبودم خونه مهمون اومده بود این جلوی مهمونا پی پی کرده بود تو شلوارش دیگه از اون موقع به بعد نگفت تنبیه کردم تشویق کردم جایزه دادم دعوا کردم اصلا هیچ جوری درست نشد الان جیششم می‌کنه تو شلوارش 

دیگه دارم روانی میشم اصلا نه جیش و میگه نه پی پی رو 


پسرم دوسال و نیمه است از پوشک باز کرده بودم خیلی خوب همکاری میکرد دوتاشم می‌گفت هم جیش هم پی پی

یک ماه پیش من نبودم خونه مهمون اومده بود این جلوی مهمونا پی پی کرده بود تو شلوارش دیگه از اون موقع به بعد نگفت تنبیه کردم تشویق کردم جایزه دادم دعوا کردم اصلا هیچ جوری درست نشد الان جیششم می‌کنه تو شلوارش

دیگه دارم روانی میشم اصلا نه جیش و میگه نه پی پی رو
پسرم دوسال و نیمه است از پوشک باز کرده بودم خیلی خوب همکاری میکرد دوتاشم می‌گفت هم جیش هم پی پی 

یک ماه پیش من نبودم خونه مهمون اومده بود این جلوی مهمونا پی پی کرده بود تو شلوارش دیگه از اون موقع به بعد نگفت تنبیه کردم تشویق کردم جایزه دادم دعوا کردم اصلا هیچ جوری درست نشد الان جیششم می‌کنه تو شلوارش 
دیگه دارم روانی میشم اصلا نه جیش و میگه نه پی پی رو 

دت