۳ پاسخ

دقیقا مثل دختر منه...
دلیل هایی که درمورد دختر خودم به ذهنم میرسه ایناس...:
آگاهیش نسبت به محیط اطراف بیشتر شده و نسبت به همه چیز کنجکاوه و استقلال طلبیش شروع شده برای همین دلش میخواد به هرچیز دوست داره دست پیدا کنه و کسی کاری بهش نداشته باشه و امر و نهی نکنه
و در همین حین هم سن لجبازیشه
پس نه تنها زور میگه ، لج هم میکنه...!
و یکیشم اینکه هنوز کامل حرف نمیزنه
راحت جمله بندی نمیکنه و نمیتونه خواسته اش رو راحت بگه عصبی میشه و پرخاشگر...

درمورد دختر خودم من جدیدا کاملا کم آوردم...
و گاهی به قدری عرصه بهم تنگ میاد که از کوره درمیرم
حتی شده روزایی که رسما از بچه دار شدن متنفر شدم
ولی خب...
خیلی چیزا گذشته
این روزام میگذره....
درسته من خودم خیلی تو کنترل خودم موفق نیستم ولی تو سعی کن وقتی ازش لجبازی میبینی فقط یه لحظه اینارو با خودت تکرار کن که سن لجبازیشه پس باید صبر کنم،
نمیتونه حرفشو برسونه باید درک کنم....!
😊❤

طبیعیه عزیزم داره مقاومت رو یاد میگیره یه دوره اینجوریه تو این مدت سعی کن اگه چیزی میخواد و اسیب زننده نیست بهش بدی و کلمه نه رو کمتر بکار ببری ولی اگه چیزی واقعا براش خوب نیست گفتی نه دیگه به هیچ وجه نده چون داره تمرین میکنه چجوری به خواستش برسه وقتی دیدی داره خودشو اذیت میکنه بغلش کن ببوسش و سعی کن ارومش کنی و با یچی دیگه حواسشو پرت کنی بعد چند وقت خوب میشه ،هر چند تغییر خونه هم تاثیر گذاشته

شاید بخاطر جابجایی باشه،دختر منم اوایل که اومدم این خونه هر موقع از بیرون میومدیم خونه،گریه و بهونه میگرف

سوال های مرتبط

مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
سلام مامان های گل.پسرم بیست و دو ماهشه خیلی شیطون شده،لجبازیش زیاد شده ،قهر میکنه،حرف شنوی نداره،خب شاید بگید الان ک خیلی کوچیکه نمی‌فهمه تا حرف شنوی داشته باشه.اما منم واقعا از تکرار زیاد هی با محبت مهربونی خوش لحنی از بس بهش میگم فلان کار و نکن خسته میشم . امروز بیرون رفتم کلافه ام کرد هی لجبازی ،مدام از کالسکه می اومد بیرون می‌گفت خودم باید راه ببرم منم میزاشتم ک کمی راه ببره خوشحال بشه اما دیگه حوصله ام رو ب سر برد و اصلا نباید برخلاف میلش رفتار میکردم واگرنه شیون و گریه میکرد.تا ک ی لحظه بغلش کردم ی نیش کون گرفتمش اونم از درد بیشتر گریه کرد😭.و الان که خوابیده هی یادم میاد و دلم میگیره و غصه دارم خیلی ناراحتم از کاربدم،و اینکه هربار ب خودم قول میدم تکرار نکنم عصبی نشم اما روز ب روز دارم بدتر میشم جدیدا تنبیه بدنی های کوچیک میکنم مثل نیش کون،تو دستش زدن ،سرش رو آروم زدن واقعا از دست خودم ناراحتم ک چرا در مقابل عزیز ترینم جگرگوشه ام تحملم کمه و زود قاطی میکنم؟الان ک خوابیده ب قیافه معصومش نگاه میکنم بیشتر عذاب وجدان دارم چه کنم ک صبور تر باشه لطفاً راهنماییم کنید ؟