۱۳ پاسخ

شبا تا دير وقت بيدار 🫠 تا ساعت ١٢ ظهر خوابم، بعدش بيدار ميشم اشپزي ميكنم غذا ميخوريم ميخوابم تا ٦ عصر ، ٢ ساعت جلوي تلويزيون تا ٨ شب ، بعدشمم اماده ميشم ميرم خونه مامانم شام 🦦بين اينااااا كلا وابسته به دستشويي هم هستم، يه پام تو خونست يه پام دستشويي🦥

خسته کننده ولی شیرین؛خیلی نمیتونم بشینم؛خیلیم بخابم پهلو درد میگیرم و نفس تنگی

یه روزایی خوب ولی یه روزایی خیلی سخت
نفس تنگی و سنکینی خیلی اذیتم میکنه با این که کلا ۸ کیلو اصافه کردم.
خدایی بچه خام اذیتی ندارن برام ولی من خیلی خیلی بی جونم.
خلاصه که یه جور بدی کلافه ام.
حالا به همه اینا اینم اصافه کن که اصلا نمیتونم خودمو با سه تا بچه تصور کنم!

وای وای نگو شب تا صبح عین نگهبان بیدارم اصلا نمیتونم بخوابم راه نمیتونم برم همه لگنم درد می‌کنه انگار دو تا پاهامو. دارن از هم میکشن روزام که نمی‌گذره

من هشت بیدار میشم صبحانه شوهرمو میدم خودمم میخورم تا ساعت ۱۰ به اینکه چی درست کنم فکر میکنم تا ۱۲ دیگه نهارم آمادس بعدم ساعت ۲ شوهرم میاد نهار میخوریم پسرمو میخوابونم تا ۵ که بیدار شد یه خانه بازی یه بیرونی جایی میبرمش گاهی هم مامانم ساعت ۳ میاد نگهش میداره من میرم سرکار یکسری کارای دفتری انجام میدم تا برمیگردم و شبم که شام از نهار مونده همونو میخوریم شبا خوابم نمی‌بره تا یک دو میوه اینا میخورم فلیم میبینم با شوهرم دیگه همینا

کلا نمیگذره این ماهای آخر

شبا سخت اونقدر تلاش میکنم تا خوابم ببره بعد نیم ساعت بعد دستشویی تشنه شدن
روز ها هم مجبورم بیشتر سرپا باشم برا پسرم صبحونه ناهار درست کنم به کارهام برسم این 9روز بگذره فقط😅

من شبا از درد و سوزش بغل باسنم بیدار میشم هی پهلو ب پهلو میشم..هردوطرف باسنم درد میگیره و بی حس میشه انگار

کلا نمیتونم بخوابم همش بیدارم و دراز کشیده 😄

شب تا صب وصب تا شب درحال خاروندن شکمم هستم اشکم دراومد دیگه😅🫠🫠🫠

من بخوام از حالم بگم شب تا صبح که به سختی میخوابم و تا صبح بارها برای خوردن یه چیزی و تکرر ادرار و درد دست و پام بیدار میشم.صبحا از شدت ورم پاهام و گز گز کردنش نمیتونم پامو زمین بذارم ولی چون مامانم و مجبورم پاشم برا بچه ها صبحانه آماده کنم هرجور شده بلند میشم .معمولا هم غصه اینو دارم ناهار چی بخوریم حالا
تا ساعت ۵ و ۶ عصر هم که انقدر میوفتم اینور و اونور انقدر که بی جون و بی حالم بعد چون مجبورم باز پاشم برا بچه ها شام بذارم پامیشم یه آهنگ شاد میذارم از بچه ها میخوام تو مرتب کردن خونه کمکم کنن و یه ساعته کارارو انجام میدیم و اونا میرن سراغ کارتون دیدن و منم میرم سراغ شام
و تا شوهرم برسه خونه میشینم براش گریه کردن اونم هی میگه میگذره دخترم یکم دیگه تحمل کنی تموم میشه ولی من دارم نابود میشم 😔😢

من یکی ک وضعیت خوابم خراب خراب 😭😭

خیلی سخت خسته کننده 🥴🥴🥴اصن انگار روزا نمیگذره شبام که اصن نمیتونم بخوابم پهلو هام درد میکنه

سوال های مرتبط