براتون پیش اومده ک بچتون یهو غیرقابل کنترل و بشدت بدقلق بشه؟؟؟ دیشب عقدکنان داداشم بود ازلحظه اول تا موقع برگشت پسرم یه نفس گریه کرد و بهونه گرفت بقدری ک چشاش ورم کرد یعنی کوفتم شد نمیدونم چرا اینطورشد بااینکه ن گرسنه بودن خوابش میومد😐🤦‍♀️

بله این اخلاق مخصوص مراسم های عروسی فک کنم یعنی من هر عروسی بوم از اول تا اخر بغلمه و گریه و کسی جرات نداره نزدیکمون بشه
پسر خواهر شوهرم چند وقت پیش عروسیش بود میگفت زندایی فیلم عروسیمون رو میبینم چقد برات ناراحت شدم تو کل سه شب رستا بغلته و گوشه وایسادی چی فهمیدی از عروسی ولی بقیه زن دایی ها کیف میکردن ها انگار مجرد بودن وا وجودی که بچه هامون هم سنن

شاید چشم میشن من امشب بت ابجیم تصویری صحبت می‌کرد قطع کردم بشدت گریه کردم خودمم چقد دعواش کردم بعد اسپنددود کردم ساگت شد

آره دقیقا من حس میکنم گاهی واقعا چشم میخورن آخه دقیقا قبلش جایی بودیم بقیه همش تعریف میکردن ازش اومدیم خونه یه ساعت بکوب گریه کرد

جشن پسرخالم-عروسی دخترخالم-کلا مزه نداد بهم

آره برای منم پیش اومده. کلا گاهی تو خونه هم همینجوری میشه. بهش میگم بالای چشمت ابروعه تا دو ساعت جیغ و گریه راه میندازه

من عقد کنون خواهرم مثل شما کوفتم شد پسرم اون موقع ۶ یا ۷ ماهه بود الان فیلمشو میبینم همش صدای گریه پسرم میاد

آره عقد خواهرشوهرم دقیقا همین جوری بود دخترم فقط گریه بعد که اهنگ قطع شد آروم شد

طبیعیه بچه ها شلوغی و گرما رو دوست ندارن ، فکر کن خودمون با لباس بیرون چقدر اذیتیم می‌آییم خونه لباس راحتی می‌پوشیم و حالمون خوب میشه .
نترس فقط خسته و کلافه بوده

تا دلت بخواد
الان یک هفتس بدجوری لجباز شده
جوری که به هق هق میوفته از گریه

آره چون محبت کمتری بهش میکنی
من وقتی مهمون دارم دخترم اینجوری میشه چون کمتر از سابق بهش توجه میکنم

آره واسه منم پیش اومده . مجلسی رو دور از جون شما حرومم کرد