۱۶ پاسخ

خیلی سعی کردم قوی باشم واقعا ب خودم افتخار میکنم
الان ک فکر میکنم میگم من چجوری اون روزا رو گذروندم ؟

من اوایل بارداریم سخت بود خیلی حالت تهوع داشتم.اما بعدش خوب بود.زایمانمم سخت بود چون پسرم زود به دنیا اومد خیلی درد کشیدم.اما روی هم رفته خوب بود چون همسرم خیلی هوامو داشت.مامانم بنده خدا خیلی اذیت شد توی بارداری که مدام بهم هوامو داشت بعد از زایمانم ۲ ماه خونه مامانم موندم چون بچه زود به دنیا اومده بود خیلی ریزه میزه بود.حتی میترسیدم موقع تعویض پوشک بشورمش.من فقط شیر میدادم و پوشکش رو میبستم بقیه کاراش رو مامانم انجام میداد.شبها با من بیدار میشد.وقتی هم رفتم خونه خواهر شوهرم که باهم توی یه ساختمان بودیم هوامو داشت.بهم کمک میکرد.البته بگما پسر من خیلی آروم بود.تا الان اصلا مو اذیت نکرده خیلی بچه آرومیه.برای همین به دومی هم فکر میکنیم😉😉

آره دوست داشتم برمیگشتم به اون دوران لذتشو میبردم چون تو اون تایم الکی ناراحت بودم سر چیزایی بیخود کلا حس میکنم مادر خوبی نبودم واسه پسرم

من بهترین حاملگی و زایمان و بچه ی خوش خواب و خوش خوراک داشتم اصلا اذیت نشدم حتی سر جیش گرفتن و خوابش و هرچیز دیگه ای.خداروشکر همه چی خوب بود ..ب بچه دوم خیلی فکر میکنم دودلم‌‌🙂

من از روزی که باردار شدم تا الان که مینویسم متاسفانه یه روز خوب هم نداشتم نمیدونم چی شد که یهو زندگیم بهم ریخت

منننن از بارداریم متنفررررم باز صد رحمت ب زایمان بچه بزرگ کردن و دیگه بچه نمیخامممممممم ب هیچ وجه

وای دیگه نگو متنفرم.....

وای واقعابعدزایمان خیلی سخته.دردبخیه.شب نخوابی وشیردادن های مکرر.خداکمک کنه بهمون

آره من دوست دارم برگردم چون پدرم زنده بود اون موقع 😭💔

بارداری خوبی داشتم،ولی زایمان خیلی روانم رو ریخت بهم وافسردگی بعداز زایمانم دیگه بدتر،تا ۱سال حالم بد بود..تنها بدون کمک..دخترم بزرگ شد ولی سخت گذشت هیچ وقت یادم نمیره..منوشوهرم تواین ۲سالو ۸ماه شدیم دوتا غریبه،رابطه عاشقانمون کلا بهم خورد...وهیچ وقت بچه دوم فک نمیکنم

اصلاااااا ب هیچ عنوان
ب هردورانی حاضرم برگردم جز اوایل زایمان
خیییلی سخت گذشت برام نابود بودم
انقد بد بود ک الانم کسیو میبینم تازه زایمان کرده نوزاد داره دلم میسوزه میگم خوب شد گذشت

ن واقعیتش اصلا دلم نمیخواد برگردم ب اون دوران تنها و خسته شوهر بدقلق

بهترین دوران بارداری و گذروندم و بهترین زایمان و داشتم بدترین بارداریم دو هفته بد بود کرونا گرفتم بدون پول فرستادنم خونه بابام😭😭😭

من بارداری و زایمان خیلی خوبی داشتم ولی بچه داری تربیتش زندگی خودت خیلی سخته ترجیحم اینه این لحظات رو به نحواحسن پیش ببرم و به چیز دیگه و بچه دیگه فکرنکنم.

الان بچه دومت دوسال و هفت ماهشه؟

بارداریم به شدت‌تتتتتتتتت سختتتتتتتتت😤
زایمانم به شتتتتتت سختتتتتتتت و افسردگی 🤐فقط سزارينم راضی بودم بهترینش همین بود

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۳ سالگی
امروز خیلی برای پسرم ناراحت شدم،دکترگفتاردرمانش گف ی روز درمیون ببر پارک ک جابچه هاباشه،امروز پسرم اومد سربخوره ی پسره بود ی سال ازپسرم بزرگتربجا ک از پله بیاد ازخود سرسره اومد بالا و تازه اون برگشت ب پسرم دوبار ی حرف خیلی زشت زد هنوز میخواست ب منم بگه بعد یکی زد تو گوش پسرم،دیدم پسرم دوید اومد پیشم باناراحتی گف منو زد ،خیلی ناراحت شد بچم،اصن دیگه دلش نخواست بره اونجاسربخوره هی میگف زد،گفتم پسرم نذار بزنت بچبهش بگو نزن ،حرف زشت زد بگو بی ادب و ازش دور شو اما انقد بچم ازاینکه زدش ناراحت بود اصن حرفمو گوش نداد،نمیگم پسرم بزنه درجواب ولی واقعا بایدچیکارکرد،هم ما ب عنوان مادر هم پسرم برای دفاع ازخودش،دیگه پسره دستشو اورد بالا حتی میخواست بزنه توگوشم گفت میگیرم بازم میزنمش اصن کنترلموازدست دادم پسرمواونجور ناراحت دیدم گفتم توخیلی غلط کردی یکبار فقط نزدیکش شو بی ادب،من اصن هیچوقت بابچه ها دعوا نمیکنم باهیچکس الان هم برای پسرم ناراحتم هم برااون بچه،تازه مامانش رونیمکت داشت تخمه میخورد نگامون میکردفقط