نمیخام ناشکری کنم
اما چقد سخته واقعا حس میکنم کم آوردم😓شب بیداریا بیخوابی سر درد از یه طرف از طرف دیگه شیرش میدم بالا میاره از یه طرف خونه بهم ریخته ماهان درست نمیخابه از طرف دیگه وقتی میخام شیر خشک بدم بهش باید با سرنگ بدم کمرم میشکنه تا بیام ۳۰ میل بهش بدم از یه طرف دیگه ۱۵ کیلو اضافه وزنم رو مخمه کمرم بخاطر سنگین شدنم تو بارداری تیرمیکشه هنوز نتونستم با شرایط حاضر کنار بیام تنهام خستم فردا نوبت دکتر ماهانه ببرمش برا بالا اوردنش ببینم چشه روحم خستس دلم گریه میخاد نمیدونم فک کنم به همین زودی کم اوردم😭😭😭😭

وقتی ی مادر میگه خسته ام معنیش ناشکری نیس عزیزم

خیلی سخته واقعا

عزیزم🥹🥹😍😍 منم وقتی خیلی سینه هام اذیتم میکنه همینور میشم. البته من خونه مامانمم و هنوز تنها نشدم. اما منم شبا بیدارم، مچ دستم درد میکنه. بعضی شبا چشمام تیر میکشه اینقدر. ولی باید خداراشکر کنیم که بچه هامون سالمن

عزیژم چشم‌بهم‌بزنی میگذره این روزای سخت ، نگران هیچی نباش همه بچه ها تو‌این سن درگیر ریفلاکس ، کولیک‌و .. هستن من احساس میکنم استرس اون روزای اولم خیلی رو بالا اوردن نورا اثر داشت .. البته هنوزم نمیتونم کنترل کنم خودم زو ولی باز بهتر از اون موقع ها هستم

میگذره حستو درک میکنم من تا هفته ی پیش برای مشکل جدید دخترم گریه میکردم همسرم میگفت حل میشه اینجوری نمی مونه گفتمش میدونم یعنی ببین به جایی رسیدم که میدونم اوکی میشه ولی باز دیگه اشکم در اومد اشکالی نداره خیلی کم گریه کن فقط خودتو هلاک نکن چون من اون روزش ظهر نخوابیدم شب دیر خوابیدم صبح که بیدار شدم چشم درد داشتم بچه ها با هم متفاوتن ولی خوابشون بعد۴۰ روزگی بهتر میشه ۲ ماهگی رسیدگی بهشون راحتر میشه

اوایل واقعا سخته و خسته کننده اس.به همسرت بگو کمک کنه بهت.وضعیت خونه برات مهم نباشه اصلا.چون انرژیت همه برای بچه میره.بزار شوهرت کارای خونه رو برسه.۱ماه و‌نیم بشه اوکی میشی کاملا

روزای من یادم اومد😭😭😭😭منم انقدددگریه میکردم الانم دخترم کولیک داره بازم سخته ولی خداروشکرمیکنم روزامیگذره بزرگترمیشن عزیزم قوی باش توالان مادری بچت بهت محتاجه بایدمواظبش باشی شایدسرش دادهم بزنی درکت میکنم خیلی سخته این روزام میگذره یه کمکی بیار چندروزپیشت باشه روحیت خوب بشه واس ۱هفته هم خوبه

عزیزم من سر بارداری اول تا یکی دو هفته اول منکر بچه ام شده بودم 😅🥲

همه همینیم عزیزم همه کم آوردیم اوایلش بخصوص مامان اولیا،بعد۵۰_۶۰روز همه چیز بهتر میشه عادت میکنی

گلم وضع هممون همینه نباید کم بیاریم منم همینجوریم اونم تو شهر غریب هیچکسو ندارم خانوادم شهرستانن شوهرمم سرکاره دخترمم امسال باید بره مدرسه هنوز هیچکاری نکردم...پسرمم همش گریه میکنه دل درد داره شبا تا صب همش میناله همش سینم دهنشه هی میخوره بالا میاره و...سخت بگیری سخت میگذره

مامان قوی شما یه تغییر بزرگ رو داری تجربه می کنی همه این احساسات طبیعیه و ناشی از این اتفاقه خودتون رو دوست داشته باشید و به خودتون زمان بدید🌹🌹

عزیزم اروم باش تو حق داری خسته باشه واقعا سخته ولی این دوران زود میگذره سعی کن لذت ببری تازه زایمان کردی و امکان افسردگی هم گرفته باشی بی خوابی هم خودش ادم از پا میندازه ولی سعی کن از خانواده و شوهرت کمک بگیری بیخیال خونه باش اشکال نداره من از هرکی پرسیدم همه همین شرایط سخت داشتن و گفتن که کاش ازش لذت میبردم از نوزادی بچم ولی همش بهم ریخته بودم ولی تو حق داری ایه الکرسی بخون دلت اروم بگیره و به این فکر کن که این شرایط زود میگذره

عزیزممم حق داری واقعا. هر مادری حق داره خسته بشه شکایت کنه غر بزنه. چون واقعا سخته بچه داری. امیدوارم شرایطت بهتر بشه همه چی اونطوری پیش بره که دلت میخواد

چرا با سرنگ ؟ با شیشه بده خوب

همه همین مشکلاتو دارن عزیزم منم اصلا کمکی ندارم شوهرمم ۱۵ ساعت سرکاره و نیس

عزیزم🥺 درکت میکنم.همه ی ما روزای اول دقیقا همین شرایطو داشتیم اما امیدوار باش ک اینجوری نمیمونه...خیلییی اوضاع بهتر میشه